353
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم

۴۵۹۲.تاريخ الطبرىـ در يادكرد از جنگ تبوك ـ :آن گاه ابو خيثمه ، از قبيله بنى سالم ، چند روز پس از حركت پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ، به سوى خانواده‏اش باز گشت . هوا گرم و داغ بود و دو همسرش را زير دو داربست انگور در باغ ديد كه هر يك به داربستِ خود ، آب پاشيده و آبى خنك براى او نهاده و غذايى برايش آماده كرده است . او وارد باغ كه شد ، بر درگاه هر دو داربست ايستاد و به دو همسرش و آنچه آماده كرده بودند ، نگريست و گفت : پيامبر خدا زير آفتاب و باد [داغ صحرا ]باشد و ابو خيثمه در سايه‏اى خنك با آبى سرد و غذايى آماده ، و زنى زيبا ، در باغ خود ، ساكن ! اين ، انصاف نيست ! سپس گفت : به خدا سوگند ، وارد سايه‏بان هيچ يك از شما نمى‏شوم تا آن كه به پيامبر خدا ملحق شوم . برايم توشه‏اى فراهم كنيد . و آن دو زن ، چنين كردند .
آن گاه شتر آبكشى‏اش را پيش آورد و بر آن سوار شد و در پى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بيرون آمد و هنگامى به پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسيد كه در تبوك فرود آمده بود . او در راه ، عُمَير بن وَهب جُمَحى را ديد كه وى نيز در پى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بود و با هم هم‏سفر شدند تا در نزديكى تبوك ، ابو خيثمه به عمير بن وهب گفت : من گناهى به گردن دارم . اگر مى‏شود ، اين جا بمان تا من نزد پيامبر خدا بروم . و او ماند . سپس ابو خيثمه حركت كرد تا به پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ كه در تبوك فرود آمده بود ـ ، نزديك شد . مردم گفتند : اى پيامبر خدا! سوارى در راه به پيش مى‏آيد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «ابو خيثمه باش» . گفتند : اى پيامبر خدا ! به خدا سوگند ، او ابو خيثمه است . هنگامى كه شترش را خواباند ، پيش آمد و بر پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله سلام داد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «خوب شد كه آمدى ، اى ابو خيثمه !» . آن گاه او ماجرا را براى پيامبر خدا بازگو كرد و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با او به خوبى و خوشى رفتار كرد و برايش خير و خوبى خواست .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
352

۴۵۹۲.تاريخ الطبريـ في ذكر غَزوَةِ تَبوكَ ـ :ثُمَّ إنَّ أبا خَيثَمَةَ أخا بَني سالِمٍ رَجَعَ ـ بَعدَ أن سارَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله أيّاما ـ إلى أهلِهِ في يَومٍ حارٍّ ، فَوَجَدَ امرَأَتَينِ لَهُ في عَريشَينِ لَهُما في حائِطٍ قَد رَشَّت كُلُّ واحِدَةٍ مِنهُما عَريشَها ، وبَرَّدَت لَهُ فيهِ ماءً ، وهَيَّأَت لَهُ فيهِ طَعاما . فَلَمّا دَخَلَ فَقامَ عَلى بابِ العَريشَينِ ، فَنَظَرَ إلَى امرَأَتَيهِ وما صَنعَتَا لَهُ ، قالَ : رَسولُ اللّهِ فِي الضِّحِّ۱وَالرّيحِ وأَبو خَيثَمَةَ في ظِلالٍ بارِدَةٍ وماءِ بارِدٍ ، وطَعامٍ مُهَيَّأٍ ، وامرَأَةٍ حَسناءَ ، في مالِهِ مُقيمٌ ! ما هذا بِالنَّصَفِ ! ثُمَّ قالَ : وَاللّهِ ، لا أدخُلُ عَريشَ واحِدَةٍ مِنكُما حَتّى ألحَقَ بِرَسولِ اللّهِ ، فَهَيِّئا لي زادا ، فَفَعَلَتا .
ثُمَ قَدَّمَ ناضِحَهُ۲فَارتَحَلَهُ۳، ثُمَّ خَرَجَ في طَلَبِ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله حَتّى أدرَكَهُ حينَ نَزَلَ تَبوكَ ، وقَد كانَ أدرَكَ أبا خَيثَمَةَ عُمَيرُ بنُ وَهبٍ الجُمَحِيَّ فِي الطَّريقِ بِطَلَبِ رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، فَتَرافَقا ، حَتّى إذا دَنَوا مِن تَبوكَ قالَ أبو خَيثَمَةَ لِعُمَيرِ بنِ وَهبٍ : إنَّ لي ذَنبا فَلا عَلَيكَ أن تَخَلَّفَ عَنّي حَتّى آتِيَ رَسولَ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، فَفَعَلَ . ثُمَّ سارَ حَتّى إذا دَنا مِن رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله وهُوَ نازِلٌ بِتَبوكَ ، قالَ النّاسُ : يا رَسولَ اللّهِ ، هذا راكِبٌ عَلَى الطَّريقِ مُقبِلٌ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ : كُن أبا خَيثَمَةَ ، فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، هُوَ وَاللّهِ أبو خَيثَمَةَ . فَلَمّا أناخَ أقبَلَ فَسَلَّمَ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ : أولى لَكَ يا أبا خَيثَمَةَ ! ثُمَّ أخبَرَ رَسولَ اللّهِ الخَبَرَ ، فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله خَيرا ، ودَعا لَهُ بِخَيرٍ .۴

1.الضّحّ ـ بالكسر ـ : ضوء الشمس إذا استمكن من الأرض ، ومعناه : أنّه صلى اللّه عليه و آله يكون بارزا لحرّ الشمس وهبوب الرياح (اُنظر : النهاية : ج ۳ ص ۷۵ «ضحح») .

2.الناضح : البعير أو الثور والحمار الذي يستقى عليه الماء (لسان العرب : ج ۲ ص ۶۱۹ «نضح») .

3.ارتحله : أي علا ظهره وركبه (لسان العرب : ج ۱۱ ص ۲۷۶ «رحل») .

4.تاريخ الطبري : ج ۳ ص۱۰۴ ، السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۴ ص ۱۶۳ ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج ۲ ص ۶۳۳ عن عبد اللّه‏ بن أبي بكر ، السيرة النبويّة لابن كثير : ج ۴ ص ۱۳ ، البداية والنهاية : ج ۵ ص ۷ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7181
صفحه از 625
پرینت  ارسال به