339
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم

۴۵۸۴.الطبقات الكبرىـ به نقل از مقداد بن عمرو ـ :من ، حكم بن كيسان را اسير كردم . فرمانده‏مان خواست گردنش را بزند . گفتم : او را وا گذار تا بر پيامبر خدا واردش كنيم . او را آورديم و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله او را به اسلام فرا مى‏خواند و ]او نمى‏پذيرفت و [اين به درازا كشيد . عمر گفت : براى چه با اين سخن مى‏گويى ، اى پيامبر خدا ؟ به خدا سوگند ، اين تا ابد ، اسلام نمى‏آورد . مرا وا گذار تا گردنش را بزنم و به دوزخش بفرستم . پيامبر صلى اللّه عليه و آله سخن عمر را نمى‏پذيرفت تا آن كه حَكَم ، اسلام آورد .
عمر گفت : هنگامى كه ديدم او اسلام آورده ، از خودم ناراحت شدم و گفتم : من چگونه امرى را بر پيامبر ، رد مى‏كنم كه از من به آن ، داناتر است و آن گاه مى‏گويم : من از اين كار ، تنها خير خدا و پيامبرش را مى‏خواهم ؟!
عمر گفت : به خدا سوگند ، او اسلام آورد و اسلامش نيكو شد و در راه خدا جهاد كرد تا آن كه در بئر معونه۱به شهادت رسيد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله از او راضى بود و به بهشت رفت .

1.فاجعه «بئر معونه» در سال چهارم هجرى رخ داد . ابو بَراء عامرى از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله درخواست كرد مبلّغانى به منطقه نجد بفرستد و خود ، حفاظت آنها را به عهده گرفت . چهل تن حافظ قرآن و احكام ، عازم نجد شدند ؛ امّا يكى از سران نجد به نام عامر بن طفيل ، با همكارى برخى از قبيله‏هاى اطراف نجد به آنها حمله برد و پس از جنگى خونين و نابرابر ، همه آنان را به شهادت رساند . تنها كعب بن يزيد از اين واقعه نجات يافت كه با بدنى مجروح ، خبر را به مدينه رساند . (م)


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
338

۴۵۸۴.الطبقات الكبرى عن المقداد بن عمرو :أنا أسَرتُ الحَكَمَ بنَ كَيسانَ ، فَأَرادَ أميرُنا ضَربَ عُنُقِهِ ، فَقُلتُ : دَعهُ نَقدَم بِهِ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله . فَقَدِمنا ، فَجَعَلَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله يَدعوهُ إلَى الإِسلامِ ، فَأَطالَ ، فَقالَ عُمَرُ : عَلامَ تُكَلِّمُ هذا يا رَسولَ اللّهِ ؟ وَاللّهِ ، لا يُسلِمُ هذا آخِرَ الأَبَدِ ، دَعني أضرِب عُنُقَهُ ويَقدَم إلى اُمِّهِ الهاوِيَةِ .
فَجَعَلَ النَّبِيُّ لا يُقبِلُ عَلى عُمَرَ حَتّى أسلَمَ الحَكَمُ ، فَقالَ عُمَرُ : فَما هُوَ إلاّ أن رَأَيتُهُ قَد أسلَمَ حَتّى أخَذَني ما تَقَدَّمَ وما تَأَخَّرَ ، وقُلتُ : كَيفَ أرُدُّ عَلَى النَّبِيِّ صلى اللّه عليه و آله أمرا هُوَ أعلَمُ بِهِ مِنّي ، ثُمَّ أقولُ : إنَّما أرَدتُ بِذلِكَ النَّصيحَةَ اللّهِ ولِرَسولِهِ ؟!
فَقالَ عُمَرُ : فَأَسلَمَ وَاللّهِ ، فَحَسُنَ إسلامُهُ وجاهَدَ فِي اللّهِ حَتّى قُتِلَ شَهيدا بِبِئرِ مَعونَةَ۱،رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله راضٍ عَنهُ ، ودَخَلَ الجِنانَ .۲

1.بئر معونة بين أرض بني عامر وصرّة بني سليم ، وهي إلى حرّة بني سليم أقرب . وقيل : بئر معونة بين جبال يقال لها : أبلى في طريق المصعد من المدينة إلى مكّة ، وهي لبني سليم (معجم البلدان : ج ۱ ص ۳۰۲) .

2.الطبقات الكبرى : ج ۴ ص ۱۳۷ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6863
صفحه از 625
پرینت  ارسال به