۴۵۲۲.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابن عبّاس ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله تا قومى را [به اسلام ]فرا نخواند ، با آنها نجنگيد .
۴۵۲۳.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ خطاب به فروة بن مُسَيك مرادى ـ :هنگامى كه نزد آن قوم آمدى ، آنها را [به اسلام ]فرا بخوان . هر كس پاسخت داد ، بپذير و هر كس خوددارى كرد ، عجله نكن تا او را [با دعوت] به سوى من [به اسلام] بكشانى .
۴ / ۴
جنگيدن در خطّ مقدّم
۴۵۲۴.امام على عليه السلام :در جنگ بدر ، ما خود را در پناه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله قرار مىداديم و ايشان از همه ما به دشمن نزديكتر بود و در آن روز ، از همه ، دلاورى بيشترى نشان مىداد .
۴۵۲۵.امام على عليه السلام :در روز اُحُد ، هنگامى كه مردم از گرد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پراكنده شدند ، من چنان براى ايشان نگران و بىتاب گرديدم كه از خود ، بىخود شده بودم . من جلوى پيامبر صلى اللّه عليه و آله بودم و پيش رويش شمشير مىزدم . پس براى پيجويى ايشان به عقب باز گشتم ؛ امّا ايشان را نديدم . با خود گفتم : پيامبر خدا ، كسى نيست كه فرار كند . او را در ميان كشتگان هم كه نديدم . گمان بردم كه از ميان ما به آسمان برده شده است . پس نيام شمشيرم را شكستم و با خودم گفتم : با آن ، چندان در راه پيامبر خدا مىجنگم تا كشته شوم . بر دشمن تاختم و آنها راه را باز كردند . ديدم پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بر زمين افتاده و از حال رفته است .