۴۲۴۵.مكارم الأخلاق، ابن ابى الدنيا ـ به نقل از ثابت بن عبد اللّه بن زبير ـ :خشكسالى شديدى به قريش رسيد . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله يك محموله طلا به وزن چندين درهم ، براى ابو سفيان فرستاد و فرمود : «آن را ميان قومت قسمت كن» . هنگامى كه آن به ابو سفيان رسيد ، گفت : محمّد جز در پى صله رحم نبوده است .
مصعب مىگويد : پيامبر صلى اللّه عليه و آله آن را در سختترين حالتشان برايشان فرستاد .
۴۲۴۶.مكارم الأخلاق، ابن ابى الدنيا ـ به نقل از علقمة بن ابى الغفواء خزاعى ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله مرا با مالى نزد ابو سفيان بن حرب فرستاد تا آن را ميان فقيران قريش ـ كه مشرك بودند ـ ، قسمت كند و دلشان را به دست آورد . هنگامى كه به مكّه وارد شدم ، مال را به ابو سفيان دادم و ابو سفيان گفت : كسى را نديدم كه از اين مرد ـ يعنى پيامبر ـ نيكوكارتر و در صله رحم ، نيرومندتر باشد . ما با او در حال جنگيم و خونش را مىخواهيم بريزيم و او براى ما پيشكش مىفرستد و با آن به ما نيكى مىكند .
۴۲۴۷.تاريخ المدينةـ به نقل از حسن ـ :عبد اللّه بن اُبَى ، پيراهن پيامبر صلى اللّه عليه و آله را طلبيد تا در آن كفن شود . پيامبر صلى اللّه عليه و آله آن را به او داد . عمر گفت : اى پيامبر خدا ! آيا پيراهنت را به اين منافق مىدهى تا در آن كفن شود ؟ پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «واى بر تو ، اى پسر خطّاب ! چه ايرادى بر من است كه با پيراهنم دل بنى نجّار (قبيله عبد اللّه بن اُبَى) را به دست آورم ؟ !» .
۴۲۴۸.صحيح مسلمـ به نقل از اَنَس ـ :در روزگار اسلام ، چيزى از پيامبر صلى اللّه عليه و آله خواسته نشد ، مگر اين كه آن را بخشيد . روزى ، مردى نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و ايشان همه گوسفندان ميان دو كوه را به او بخشيد . آن مرد به نزد قومش باز گشت و گفت : اى قوم ! اسلام بياوريد كه محمّد ، عطاهايى بزرگ مىكند و از فقر نمىهراسد .