۴ / ۲
اهمّيت دادن به نظم
۴۵۱۴.أنساب الأشراف :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله صفهاى مسلمانان را صاف كرد و آنها را مانند تير [در تيردان] مرتّب نمود و همه شانه به شانه هم ايستادند ، و براى سپاه ، ميمنه (راست) و ميسره (چپ) قرار داد و براى مردم سخنرانى كرد و آنها را به جهاد ترغيب نمود و به پايدارى و يقين و جديّت و نشاط بر انگيخت .
۴۵۱۵.الطبقات الكبرىـ در يادكرد از جنگ بدر ـ :هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله يارانش را پيش از فرود آمدن قريش ، به صف كرد و قريش كه پديدار شد ، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله يارانش را به صف و مرتّب مىكرد ، گويى كه تيرها را [در تيردان] مرتّب مىكند و در آن روز ، تيرى به همراه داشت كه با آن اشاره مىكرد و مىفرمود : «جلوتر بيا» و به ديگرى اشاره مىكرد و مىفرمود : «عقب برو» ، تا آن كه صاف و در يك رديف شدند .
۴۵۱۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از حبّان بن واسع ، از بزرگان قومش ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله صفهاى يارانش را در جنگ بدر مرتّب كرد و در دستش تيرى بود كه نظاميان را با آن ، مرتّب مىنمود . پس بر سواد بن غُزيّه ، همپيمان بنى عدىّ بن نجّار ـ كه كمى از صف جلوتر بود ـ گذشت و با تير به شكمش نواخت و فرمود : «در يك رديف بِايست ، اى سواد بن غزيّه!» . او گفت : اى پيامبر خدا ! دردم آمد و خداوند ، تو را به حق بر انگيخته است . قصاص مىخواهم . پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله جامه از شكمش كنار زد و فرمود : «قصاص كن» ؛ امّا او پيامبر صلى اللّه عليه و آله را در آغوش گرفت و شكمش را بوسيد .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اى سواد! چرا اين كار را كردى ؟» . گفت : اى پيامبر خدا ! مىبينى كه جنگ در پيش است و من از كشته شدن ، در امان نيستم . خواستم آخرين عهدم با تو آن باشد كه پوستم با پوست تو تماس يابد» . پس پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله برايش دعاى خير كرد و در بارهاش به نيكى سخن گفت . آن گاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله صفها را مرتّب كرد و به خيمه فرماندهى باز گشت و وارد آن شد .