فصل چهارم:التزام به ارزشها
۴ / ۱
پيروى از وحى در جنگ
۴۵۱۲.امام صادق عليه السلام :شيوه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پيش از نزول سوره برائت ، آن بود كه جز با كسى كه با او مىجنگد ، نجنگد و جز با كسى كه با او محاربه مىكند و يا آهنگ آن را دارد ، وارد جنگ نشود و در اين باره از سوى خداوند، رهنمودى نازل شده بود : «اگر از شما كناره گرفتند و با شما نجنگيدند و پيشنهاد صلح به شما دادند ، در اين صورت خداوند ، راهى [براى حمله ]بر آنان برايتان قرار نداده است»، و پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با كسى كه از او كناره مىگرفت و خود را دور مىداشت ، نمىجنگيد ، تا آن كه سوره برائت بر او نازل شد و پيامبر صلى اللّه عليه و آله را به كشتن مشركان فرمان داد ، چه كناره گرفته باشند و چه كناره نگرفته باشند ، مگر كسانى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در فتح مكّه پيمانى مدّتدار با آنها بسته بود .
۴۵۱۳.امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان عليه السلام در باره ناسخ و منسوخ فرمود : «خداوند ـ تبارك و تعالى ـ وقتى محمّد صلى اللّه عليه و آله را مبعوث كرد ، در همان آغاز به او فرمان داد كه تنها به دعوت بپردازد و بر او نازل فرمود : «اى پيامبر ! ما تو را گواه و بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاديم * و دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او ، و چراغى تابناك * و مؤمنان را بشارت بده كه از جانب خدا بخششى بزرگ دارند * از كافران و منافقان فرمان مبر و از آزارشان بگذر ، و به خدا توكّل كن، كه كارسازى [چون] خدا كفايت مىكند». بنا بر اين ، خداوند متعال ، او را در آغاز ، تنها براى دعوت بر انگيخت و دستور داد كه آنها (كافران و منافقان) را [با جنگ ]آزار ندهد .
هنگامى كه مشركان تصميم گرفتند او را در خواب ترور كنند ، خداوند متعال به او دستور هجرت داد و جنگ را بر او واجب نمود و فرمود : «به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده ، اجازه داده شد [كه بجنگند] ؛ چرا كه مورد ظلم قرار گرفتهاند ، و بى گمان ، خداوند بر يارى آنان تواناست».
وقتى پيامبر صلى اللّه عليه و آله مردم را به جنگ فرمان داد ، بىتابى كردند و ترسيدند . پس خداوند متعال ، اين آيه را نازل فرمود : «آيا نديدى كسانى را كه به آنان گفته شده بود : [فعلاً از جنگيدن،] دست نگه داريد و نماز بر پا داريد و زكات بدهيد ، و[لى] همين كه جنگيدن بر آنان مقرّر شد ، ناگهان تعدادى از آنان از مردم (مشركان مكّه) ترسيدند ، مانند ترس از خدا يا ترسى بيشتر ؟ و گفتند : پروردگارا ! چرا بر ما جنگ مقرّر كردى ؟ چرا ما را تا مدّتى كوتاه مهلت ندادى ؟»، تا اين سخن خداى سبحان : «هر كجا باشيد ، مرگ ، شما را در مىيابد ، هر چند در برجهاى استوار باشيد». بدين ترتيب ، آيه جنگ ، آيه دست نگه داشتن را نَسخ كرد .
در جنگ بدر ، وقتى خداوند ، مشكلات مسلمانان را ديد ، بر پيامبرش اين آيه را فرو فرستاد : «اگر به صلح گراييدند ، تو [نيز] به آن گراى و بر خداوند ، توكّل كن».
و هنگامى كه اسلام ، قوى و جمعيت مسلمانان فراوان شد ، خداوند متعال ، نازل فرمود : «پس سستى نورزيد و [كافران را] به صلح فرا نخوانيد ، در حالى كه شما برتريد و خداوند با شماست و از [ارزش] اعمالتان هرگز نخواهد كاست». پس اين آيه ، آيهاى را كه در آن گرايش به صلح روا دانسته شده ، نَسخ كرده است . سپس خداوند سبحان ، در پايان سوره نازل فرمود : «مشركان را هر جا يافتيد ، بكشيد و آنان را بگيريد و حبسشان كنيد»(تا آخر آيه) و از جمله موارد نَسخ ، آن است كه خداوند متعال ، جنگ را بر امّت ، واجب كرد و براى يك مرد ، جنگ با ده مشرك را قرار داد و فرمود : «اگر از شما بيست تن پايدار باشند ، بر دويست تن چيره مىشوند»(تا آخر آيه) . سپس خداوند سبحان ، آن را نَسخ كرد و فرمود : «اكنون ، خداوند از [تكليف] شما كاست و دانست كه ضعف داريد . پس اگر از شما صد تن پايدار باشند ، بر دويست نفر چيره مىشوند»(تا آخر آيه) و با اين آيه ، آيات قبل از اين را نَسخ نمود و اين گونه شد كه مؤمنانى كه از برابر مشركانى مىگريزند كه بيش از دو برابرشان هستند ، فرار كننده از جنگ شمرده نمىشوند و اگر عدّه مشركان كمتر از دو برابر بود ، فرارى از جنگ شمرده مىشوند» .
تا آن جا كه على عليه السلام فرمود : «اين سخن خداوند سبحان : «با مردم به نيكى سخن بگوييد»نَسخ شده است . منظور از "مردم" ، يهود هستند كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با آنها آتشبس بر قرار كرده بود . هنگامى كه ايشان از جنگ تبوك باز گشت ، خداوند متعال ، اين آيه را نازل فرمود : «با كسانى كه به خدا و آخرت ايمان نمىآورند ، بجنگيد»تا اين سخن خداى متعال : «در حالى كه خوار شدگان اند». اين آيه ، آن آتشبس را نَسخ كرد» .