۴۴۲۶.المغازىـ پس از آن كه خبر آمادگى مشركان به پيامبر صلى اللّه عليه و آله رسيد ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به مردم فرمود : «اين خالد بن وليد است كه بر سواران مشركان در غميم گمارده شده است ...» . سپس فرمود : «امّا بعد ، اى گروه مسلمانان ! در باره اين كسانى كه پيروان خود را كوچاندهاند تا جلوى ما را از زيارت مسجد الحرام بگيرند ، چه نظر مىدهيد ؟ آيا مىبينيد كه به راه خود به سوى خانه خدا ادامه دهيم و با هر كس كه جلويمان را گرفت ، بجنگيم ؟ يا مىبينيد كه به جاى اين افرادى كه كوچانده و برانگيخته شدهاند ، برويم و به خانوادههايشان دست يابيم ؟ پس اگر دنبال ما بيايند [و حمله كنند] ، گردنهاى [كسان ]آنها هم قطع مىشود و اگر بنشينند [و حمله نكنند ]و دنبال ما نيايند ، اندوهگين و عزيز از دست داده مىنشينند ، بى آن كه انتقام خود را گرفته باشند» .
ابو بكر برخاست و گفت : خدا و پيامبرش داناترند . اى پيامبر خدا! نظر ما اين است كه به راه خود برويم و با هر كس كه جلوى ما را گرفت ، بجنگيم .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «در ميان سواران قريش در غميم ، خالد بن وليد است ... » .
مقداد بن عمرو برخاست و گفت : اى پيامبر خدا! ما مانند سخن بنى اسرائيل به موسى را كه گفتند : «تو و خدايت برويد و بجنگيد ، كه ما اين جا نشستهايم»نمىگوييم ؛ بلكه تو و خدايت برويد و بجنگيد و ما نيز همراه شما مىجنگيم . به خدا سوگند ـ اى پيامبر ـ اگر به برك الغماد بروى [و ما را وارد دريا كنى] ، ما نيز همراه تو مىآييم ، بى آن كه يك تن از ما بماند .
و اُسَيد بن حُضَير به سخن در آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! نظر ما نيز اين است كه در پى همان كه به قصدش بيرون آمدهايم ، برويم و با هر كس كه راه بر ما بست ، بجنگيم .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «ما براى جنگ با كسى بيرون نيامدهايم . ما تنها براى عمرهگزاردن آمدهايم» .