19
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم

۴۲۴۲.تاريخ الإسلام، ذهبىـ به نقل از ابن عبّاس ـ :پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به هر يك از تأليف قلوب شده‏ها [يعنى] : ابو سفيان ، حكيم بن حِزام ، حارث بن هشام مخزومى ، صفوان بن اُميّه جُمَحى ، حُوَيطب بن عبد العزّى عامرى ، صد شتر ماده عطا كرد و به قيس بن عدىّ سهمى ، پنجاه شتر ماده و به سعيد بن يربوع نيز پنجاه [شتر ماده] داد ، و اينها عطا يافتگان قريش بودند ، و به علاء بن حارثه ، صد شتر ماده و به مالك بن عوف ، [راه اندازنده و فرمانده جنگ حنين عليه پيامبر صلى اللّه عليه و آله ، صد شتر ماده داد ، افزون بر آن كه خانواده‏اش را كه اسير شده بودند ، به او باز گرداند ، و به عيينة بن بدر فزارى ، صد شتر ماده و به عبّاس بن مِرداس ، جامه‏اى عطا كرد .
عبد اللّه‏ بن اُبَىّ ، فرزند سَلول ، به انصار گفت : به شما بگويم كه رنجَش را شما كشيديد و مزه‏اش را آنها چشيدند ! انصار به زبان آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا! اين برترى‏بخشى ، از چه روست ؟
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اى گروه انصار ! آيا شما را پراكنده نيافتم و خداوند ، گردتان آورد؟! و گم‏راه نبوديد و خداوند ، هدايتتان كرد؟! و وانهاده شده نبوديد و خداوند ، يارى‏تان داد ؟!» .
سپس فرمود : «سوگند به آن كه جانم به دست اوست ، اگر مى‏خواستيد، ]به من [مى‏گفتيد و راست هم مى‏گفتيد و تصديق هم مى‏شديد كه: آيا تو را تكذيب شده نيافتيم و تصديقت كرديم؟! و وانهاده نبودى و يارى‏ات داديم؟! و رانده شده نبودى و سرپناهت داديم؟! و نيازمند نبودى و با تو همدردى كرديم ؟!» .
انصار گفتند : ما چنين سخنى را نمى‏گوييم . فضل ، از آنِ خدا و پيامبرش است و يارى ، از جانب خدا و پيامبرش است ؛ ولى ما دوست داشتيم كه علّت اين برترى‏بخشى را بدانيم .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «قومى ]تازه‏مسلمان] كه به تازگى از شوكت و فرمان‏روايى فرو افتاده‏اند و تاج و تختشان را از ميان برده‏ايد و معناى درست ايمان را نمى‏فهمند ، من با اين كارم با آنها اُلفت مى‏جويم [و دلشان را به اسلام جلب مى‏كنم] تا آن گاه كه بدانند ايمان چيست و در دين ، بينا شوند . دانستيد تقسيم چگونه بوده و جاى اين برترى‏بخشى كجاست ؟» .۱

1.مطابق نسخه بدل كه در پانوشت عربى آمده است ، ترجمه شد . (م)


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
18

۴۲۴۲.تاريخ الإسلام للذهبي عن ابن عبّاس :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله أعطَى المُؤَلَّفَةَ قُلوبُهُم : أبا سُفيانَ ، وحَكيمَ بنَ حِزامٍ ، وَالحارِثَ بنَ هِشامٍ المَخزومِيَّ ، وصَفوانَ بنَ اُمَيَّةَ الجُمَحِيَّ ، وحُوَيطِبَ بنَ عَبدِ العُزّى العامِرِيَّ ؛ أعطى كُلَّ واحِدٍ مِئَةَ ناقَةٍ ، وأَعطى قَيسَ بنَ عَدِيٍّ السَّهمِيَّ خَمسينَ ناقَةً ، وأَعطى سَعيدَ بنَ يَربوعٍ خَمسينَ ، فَهؤُلاءِ مَن أعطى مِن قُرَيشٍ .
وأَعطَى العَلاءَ بنَ حارِثَةَ مِئةَ ناقَةٍ ، وأَعطى مالِكَ بنَ عَوفٍ مِئَةَ ناقَةٍ ، ورَدَّ إلَيهِ أهلَهُ ، وأَعطى عُيَينَةَ بنَ بَدرٍ الفَزارِيَّ مِئةَ ناقَةٍ ، وأَعطى عَبّاسَ بنَ مِرداسٍ كِسوَةً .
فَقالَ عَبدُ اللّهِ بنُ اُبَيٍّ ابنُ سَلولَ لِلأَنصارِ : قَد كُنتُ اُخبِرُكُم أنَّكُم سَتَلونَ حَرَّها ويَلي بَردَها غَيرُكُم ! فَتَكَلَّمتِ الأَنصارُ ، فَقالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، عَمَّ هذِهِ الأَثَرَةُ ؟
فَقالَ : يا مَعشَرَ الأَنصارِ ، ألَم أجِدكُم مُفتَرِقينَ فَجَمَعَكُمُ اللّهُ ، وضُلاّلاً فَهَداكُمُ اللّهُ ، ومَخذولينَ فَنَصَرَكُمُ اللّهُ ؟
ثُمَّ قالَ : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَو۱تَشاؤونَ لَقُلتُم ثُمَّ لَصَدَقتُم ولَصُدِّقتُم : ألَم نَجِدكَ مُكَذَّبا فَصَدَّقناكَ ، ومَخذولاً فَنَصَرناكَ ، وطَريدا فَآوَيناكَ ، ومُحتاجا فَواسَيناكَ ؟ !
قالوا : لا نَقولُ ذلِكَ ، إنَّمَا الفَضلُ مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ ، وَالنَّصرُ مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ ، ولكِنّا أحبَبنا أن نَعلَمَ فيمَ هذِهِ الأَثَرَةُ ؟
قالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : قَومٌ حَديثو عَهدٍ بِعِزٍّ ومُلكٍ ، فَأَصابَتهُم نَكبَةٌ فَضَعضَعَتهُم ولَم يَفقَهوا كَيفَ الإيمانُ ، فَأَتَأَلَّفُهُم ، حَتّى إذا عَلِموا كَيفَ الإيمانُ وفَقِهوا فيهِ عَلَّمتُهُم۲كَيفَ القَسمُ وأَينَ مَوضِعُهُ .۳

1.في الأصل «لقد» والتصحيح من نسختي (ع) و(ح) .

2.في (ع، ح) : علمتم .

3.تاريخ الإسلام للذهبي : ج ۲ ص ۶۰۲ و راجع : تاريخ دمشق : ج ۹ ص ۱۹۳ الرقم ۷۹۷ وشرح الأخبار : ج ۱ ص ۳۱۶ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7093
صفحه از 625
پرینت  ارسال به