ر . ك : ج ۳ ص ۱۴۵ (سيره پيامبر صلى اللّه عليه و آله در سوارى) .
۱ / ۱۱
ويژگى زين مَركب پيامبر صلى اللّه عليه و آله
۴۴۰۶.امام صادق عليه السلام :مشركان به حيواناتِ مدينه كه در چرا رها بودند ، شبيخون زدند . كسى در مدينه فرياد كرد : «بيا كه حالا وقت توست!» .۱پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آن [فريادخواهى ]را در ميان اسبسواران شنيد . پس اسب خود را در پى دشمن سوار شد و از اصحاب ، نخستين كسى كه به ايشان رسيد ، ابو قتاده بود كه بر اسب خود سوار بود . زير پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله زينى بود كه دو سوى آن ، ليف خرما بود و در آن ، سرخوشى و زيادهروىِ نابهجا نبود .
۴۴۰۷.سنن أبى داوودـ به نقل از ابو عبد الرحمان فهرى ـ :همراه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در جنگ حنين حاضر بودم . در روزى گرم و سوزان به راه افتاديم و زير سايه درختى فرود آمديم . هنگامى كه خورشيد به نيمه آسمان رسيد ، زرهم را به تن كردم و اسبم را سوار شدم و نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آمدم كه در خيمهاش بود . گفتم : سلام و رحمت و بركات خدا بر تو ، اى پيامبر خدا ! وقت رفتن است . فرمود : «آرى» .
سپس فرمود : «اى بلال ! برخيز» و او از زير درخت مغيلانى كه سايهاش در حال رفتن بود ، برخاست و گفت : بله بله ، فدايت شوم! پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اسبم را زين كن» و او زينى آورد كه دو سوى آن ، ليف خرما بود و در آن ، سرخوشى و زيادهروىِ نابهجا نبود . پيامبر سوار شد و ما نيز سوار شديم ، و حديث را ادامه داد .