۴۲۳۷.المجازات النبويّة :مسلمانان هنگام حفر خندق در مدينه ، براى جُعَيل بن سراقه ضَمرى شعر مىسرودند و مىگفتند :
پس از آن كه نامش جُعَيل بود ، او را عمرو ناميدندو او ياور بيچارگان بود .
و پيامبر صلى اللّه عليه و آله همراه آنان فقط [انتهاى قافيهها را] مىگفت : «عمراً» و «ظَهراً» و بقيّه شعر را نمىخواند .
و جعيل بن سراقه همراه آنان كار مىكرد و همان شعر آنان را مىخواند و با آنها مىخنديد و مسلمانان دانستند كه سروده آنها در باره او ناراحتش نمىكند ، و پيامبر صلى اللّه عليه و آله او را عمرو ناميد ؛ ولى نام مشهورترش ، جُعَيل يا جَعّال بود . او مردى صالح و از قدماى مهاجران و از شركت كنندگان در جنگ بدر و مجاهدانى بود كه در همه عرصهها ، همراه پيامبر ـ كه درود و سلام بر او باد ـ حضور داشتند و با همه اينها ، ويژگى خدمتكارى و ملازمت پيامبر صلى اللّه عليه و آله را در خانهاش داشت و از صحابيان فقير بود .
و هنگامى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله غنيمتهاى جنگ حنين را قسمت كرد ، چيزى از آنها را به انصار و بسيارى از مهاجران نداد ، و آنها را ميان قريش و «تأليف قلوب شدهها» پخش كرد تا بر اسلام باقى بمانند و از فساد آنها آسودهخاطر باشد ، و جعيل بن سُراقه از كسانى بود كه از عطاى پيامبر ، محروم ماند و سعد بن ابى وقّاص در باره او با پيامبر صلى اللّه عليه و آله سخن گفت و گفت : اى پيامبر خدا ! جعيل را محروم مىدارى ، با آن كه مىدانى دستش خالى است و چه حرمت و منزلتى دارد ؛ ولى به عيينة بن حِصن و اقرع بن حابس و فلانى و فلانى [از سران تازهمسلمان قريش ]مىبخشى ؟ !
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «سوگند به آن كه جانم به دست اوست ، بدان كه جعيل بن سراقه بهتر از زمينِ پُر از امثال عيينه و اقرع است ؛ امّا دل آن دو را به دست آوردم تا مسلمان شوند ، و جعيل بن سراقه را به دينش واگذار كردم [زيرا ديندارىاش او را نگاه مىدارد]» .