119
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم

۴۳۳۳.صحيح البخارىـ به نقل از عبد اللّه‏ بن مسعود ـ :پيامبر صلى اللّه عليه و آله روبه كعبه كرد و چند تن از قريش را نفرين نمود : شيبة بن ربيعه و عتبة بن ربيعه و وليدبن عتبه و ابو جهل بن هشام را . خدا را گواه مى‏گيرم كه لاشه همه اينها را ديدم كه بر زمين افتاده و آفتاب ، دگرگونشان ساخته است، و آن روز ، يك روزِ داغ بود .

۴۳۳۴.تفسير القمّىـ در ياد كرد از نبرد بدر ـ :پيامبر خدا ، مُشتى ريگ برداشت و آنها را به طرف صورت قريش پرتاب كرد و فرمود: «چهره‏هايشان بى‏ريخت باد!» . پس، خداوند بادهايى فرستاد كه به صورت قريش مى‏زدند و باعث شكست آنان شد.
پيامبر خدا گفت : «بار خدايا! فرعون اين امّت، ابو جهل بن هشام، نگريزد» .
پس، هفتاد تن از ايشان به هلاكت رسيدند و هفتاد تن ، اسير شدند . عمرو بن جَموح ، با ابوجهل ، روياروى شد و عمرو ، ضربتى بر ران ابوجهل بن هشام فرود آورد و ابو جهل ، بر دست عمرو ، ضربتى زد كه آن را از بازويش جدا ساخت و به پوستى آويخت . عمرو ، پاى خود را روى دستش نهاد و پَرِشى زد ، به طورى كه پوست ، كَنْده شد . سپس دستش را به دور انداخت .
عبد اللّه‏ بن مسعود گفت : به ابو جهل رسيدم . ديدم در خون خود ، غوطه‏ور است. گفتم : سپاس ، خداوند را كه خوارَت نمود.
سرش را بلند كرد و گفت : خداوند ، در حقيقت، بنده‏اى را كه پسر مادر عبد اللّه‏ است ، خوار كرده است .۱واى بر تو! دين از كيست؟
گفتم : از آنِ خدا و پيامبر او، و من كُشنده توام .
آن گاه ، پاى خود را بر گردنش نهادم . او گفت : بر بلنداىِ دشوارى قدم نهاده‏اى ، اى گوسفندچران حقير! چيزى بدتر و سخت‏تر از اين نيست كه امروز ، تو مرا بكُشى . آيا مردى از مطّلبيان يا مردى از هم‏پيمانان نيست كه كشتن مرا بر عهده گيرد؟! من ، كلاه‏خودى را كه بر سر داشت، درآوردم و او را كشتم و سرش را برداشتم و نزد پيامبر خدا بُردم و گفتم : مژده ، اى پيامبر خدا! اين ، سرِ ابو جهل بن هِشام است. پيامبر صلى اللّه عليه و آله سجده شكر به جا آورد .

1.يعنى : خوارِ واقعى ، تويى كه بنده‏اى .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
118

۴۳۳۳.صحيح البخاري عن عبد اللّه‏ بن مسعود :اِستَقبَلَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله الكَعبَةَ فَدَعا عَلى نَفَرٍ مِن قُرَيشٍ : عَلى شَيبَةَ بنِ رَبيعَةَ ، وعُتبَةَ بنِ رَبيعَةَ ، وَالوَليدِ بنِ عُتبَةَ ، وأبي جَهلِ بنِ هِشامٍ ، فَأَشهَدُ بِاللّهِ لَقَد رَأَيتُهُم صَرعى قَد غَيَّرَتهُمُ الشَّمسُ ، وكانَ يَوما حارّا .۱

۴۳۳۴.تفسير القمّيـ في ذِكرِ مَعرَكَةِ بَدرٍ ـ :أخَذَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله كَفّا مِن حَصىً فَرَمى بِهِ في وُجوهِ قُرَيشٍ ، وقالَ : شاهَتِ الوُجوهُ ، فَبَعَثَ اللّهُ رِياحا تَضرِبُ في وُجوهِ قُرَيشٍ فَكانَتِ الهَزيمَةُ .
فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : اللّهُمَّ لا يُفلِتَنَّ فِرعَونُ هذِهِ الاُمَّةِ أبو جَهلِ بنُ هِشامٍ ، فَقُتِلَ مِنهُم سَبعونَ ، واُسِرَ مِنهُم سَبعونَ ، وَالتَقى عَمرُو بنُ الجَموحِ مَعَ أبي جَهلٍ فَضَرَبَ عَمرٌو أبا جَهلِ بنَ هِشامٍ عَلى فَخِذَيهِ ، وضَرَبَ أبو جَهلٍ عَمرا عَلى يَدِهِ فَأَبانَها مِنَ العَضُدِ ، فَتَعَلَّقَت بِجِلدَةٍ ، فَاتَّكَأَ عَمرٌو عَلى يَدِهِ بِرِجلِهِ ثُمَّ نَزا۲فِي السَّماءِ حَتَّى انقَطَعَتِ الجِلدَةُ ورَمى بِيَدِهِ .
وقالَ عَبدُ اللّهِ بنُ مَسعودٍ : اِنتَهَيتُ إلى أبي جَهلٍ وهُوَ يَتَشَحَّطُ في دَمِهِ ، فَقُلتُ : الحَمدُ اللّهِ الَّذي أخزاكَ ، فَرَفَعَ رَأسَهُ فَقالَ : إنَّما أخزَى اللّهُ عَبدَ بنَ اُمِّ عَبدِ اللّهِ ، لِمَنِ الدّينُ وَيلَكَ ؟ قُلتُ : اللّهِ ولِرَسولِهِ وإنّي قاتِلُكَ ، ووَضَعتُ رِجلي عَلى عُنُقِهِ ، فَقالَ : لَقَدِ ارتَقَيتَ مُرتَقىً صَعبا يا رُوَيعِيَ الغَنَمِ !! أما إنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أشَدَّ مِن قَتلِكَ أيّايَ في هذَا اليَومِ ! ألا تَوَلّى قَتلي رَجُلٌ مِنَ المُطمَئِنّينَ۳أو رَجُلٌ مِنَ الأَحلافِ ؟! فَاقتَلَعتُ بَيضَةً كانَت عَلى رَأسِهِ فَقَتَلتُهُ ، وأخَذتُ رَأسَهُ وجِئتُ بِهِ إلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ البُشرى ! هذا رَأسُ أبي جَهلِ بنِ هِشامٍ ، فَسَجَدَ اللّهِ شُكرا .۴

1.صحيح البخاري : ج ۴ ص ۱۴۵۷ ح ۳۷۴۳ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۲۰ ح ۱۱۰ ، مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۵۴ ح ۳۷۷۵ ، الطبقات الكبرى : ج ۲ ص ۲۳ كلّها نحوه .

2.نَزا : وَثَبَ (القاموس المحيط : ج ۴ ص ۳۹۵ «نزا») .

3.كذا في المصدر وفي بحار الأنوار : «المطّلبين» .

4.تفسير القمّي : ج ۱ ص ۲۶۷ ، بحار الأنوار : ج ۱۹ ص ۲۵۷ ح ۳ وراجع : الأمان : ص ۶۵ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5213
صفحه از 625
پرینت  ارسال به