115
سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم

ن ـ وليد بن عُقبه۱

۴۳۳۰.امام على عليه السلام :همسر وليد بن عقبه ، نزد پيامبر خدا آمد و از وليد ، شكايت كرد كه او را كتك مى‏زند . پيامبر صلى اللّه عليه و آله به او فرمود : «برگرد و به او بگو : پيامبر خدا ، مرا پناه داده است» .
زن رفت . ساعتى گذشت و باز آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! از من ، دست‏بردار نيست .
پيامبر خدا ، ريشه‏اى از جامه خود كَنْد و به او داد و فرمود : «بگو : پيامبر خدا ، مرا پناه داده است و اين هم ، ريشه‏اى از جامه اوست» .
ساعتى گذشت . دوباره برگشت و گفت : اى پيامبر خدا! بيش از پيش ، مرا كتك زَد .
پيامبر خدا ، دستانش را بلند كرد و دو يا سه بار گفت : «بار خدايا! به حساب وليد بِرِس» .

۷ / ۱۳

طوايفى كه پيامبر ، نفرينشان كرد

الف ـ قريش

۴۳۳۱.صحيح البخارىـ به نقل از عبد اللّه‏ بن مسعود ـ :پيامبر خدا ، در كنار كعبه به نماز ايستاده بود و گروه قريش ، در انجمن‏هاى خويش بودند كه يكى از ايشان گفت : بنگريد اين رياكار را! كدام يك از شما حاضر است به كشتارگاه خاندان فلانى برود و سرگين و خون و شكمبه (/بچه‏دانِ) كشتارهاى آنها را بياورد و صبر كند و چون به سجده رفت ، آنها را بر پشت و گردن او بيندازد؟
پليدترين فرد آنان ، برخاست و چون پيامبر خدا به سجده رفت ، آن كثافات را برپشت و گردن ايشان ريخت و پيامبر صلى اللّه عليه و آله همچنان در سجده مانْد. قريش ، شروع به خنديدن كردند ، چنان كه از شدّت خنده به يكديگر مى‏خوردند .
شخصى نزد فاطمه عليها السلام ـ كه دختر بچّه‏اى بود ـ رفت [و خبر بُرد] . فاطمه عليها السلام دوان دوان آمد و آن كثافات را از پشت پيامبر صلى اللّه عليه و آله ـ كه همچنان در حال سجده بود ـ كنار زد و به ناسزاگويى به آن جماعت پرداخت . پيامبر خدا ، چون نمازش را به پايان بُرد، گفت : «بار خدايا! قريش را گوشمالى ده . بار خدايا! قريش را گوشمالى ده . بار خدايا! قريش را گوشمالى ده» .
سپس نام بُرد : «بار خدايا! عمرو بن هِشام و عُتبة بن ربيعه و شيبة بن ربيعه و وليد بن عتبه و اميّة بن خلف و عقبة بن ابى مُعيط و عُمارة بن وليد را گوشمالى ده» .
عبد اللّه‏ گفت : به خدا سوگند كه ديدم اين عدّه ، در روز بدر كشته شدند و اجسادشان را در چاه (چاه بدر)۲ريختند . سپس پيامبر خدا فرمود : «لعنتِ پيوسته بر اصحاب چاه باد!» .

1.براى شناخت وى ، ر . ك : نهج الدعاء : ج ۲ ص ۵۸۸ .

2.قليب [در متن عربى حديث] : گودال . ظاهرا قليب، به چاهى هم گفته مى‏شود كه گودبردارى شده ، ولى هنوز سنگ‏چين و آماده نشده است. در اين حديث ، قطعا مراد ، چاه‏هاى آب موجود در بدر نيست .


سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
114

ن ـ الوَليدُ بنُ عُقبَةَ

۴۳۳۰.الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ امرَأَةَ الوَليدِ بنِ عُقبَةَ جاءَت إلى رَسولِ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله ، تَشتَكِي الوَليدَ أنَّهُ يَضرِبُها ، فَقالَ لَها : اِرجِعي فَقولي لَهُ : إنَّ رَسولَ اللّهِ قَد أجارَني .
فَانطَلَقَت ، فَمَكَثَت ساعَةً ثُمَّ جاءَت ، فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ما أقلَعَ عَنّي ، فَقَطَعَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله هُدبَةً مِن ثَوبٍ۱فَأَعطاها ، فَقالَ : قولي : إنَّ رَسولَ اللّهِ قَد أجارَني ، هذِهِ هُدبَةٌ مِن ثَوبِهِ .
فَمَكَثَت ساعَةً ، ثُمَّ إنَّها رَجَعَت ، فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ما زادَني إلاّ ضَربا ، فَرَفَعَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله يَدَيهِ ، فَقالَ : «اللّهُمَّ عَلَيكَ بِالوَليدِ» مَرَّتَينِ أو ثَلاثا .۲

۷ / ۱۳

طوائف دعا عليهم النبيّ صلى اللّه عليه و آله

أ ـ قريش

۴۳۳۱.صحيح البخاري عن عبد اللّه‏ بن مسعود :بَينَما رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله قائِمٌ يُصَلّي عِندَ الكَعبَةِ ، وجَمعُ قُرَيشٍ في مَجالِسِهِم ، إذ قالَ قائِلٌ مِنهُم : ألا تَنظُرونَ إلى هذَا المُرائي ! أيُّكُم يَقومُ إلى جَزورِ آلِ فُلانٍ ، فَيَعمِدُ إلى فَرثِها ودَمِها وسَلاها۳، فَيَجيءُ بِهِ ، ثُمَّ يُمهِلُهُ حَتّى إذا سَجَدَ وَضَعَهُ بَينَ كَتِفَيهِ ؟ فَانبَعَثَ أشقاهُم ، فَلَمّا سَجَدَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله وَضَعَهُ بَينَ كَتِفَيهِ ، وثَبَتَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله ساجِدا ، فَضَحِكوا حَتّى مالَ بَعضُهُم إلى بَعضٍ مِنَ الضِّحكِ .
فَانطَلَقَ مُنطَلِقٌ إلى فاطِمَةَ عليها السلام ، وهِيَ جُوَيرِيَةٌ ، فَأَقبَلَت تَسعى ، وثَبَتَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله ساجِدا ، حَتّى ألقَتهُ عَنهُ وأقبَلَت عَلَيهِم تَسُبُّهُم ، فَلَمّا قَضى رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله الصَّلاةَ ، قالَ :
اللّهُمَّ عَلَيكَ بِقُرَيشٍ ، اللّهُمَّ عَلَيكَ بِقُرَيشٍ ، اللّهُمَّ عَلَيكَ بِقُرَيشٍ . ثُمَّ سَمّى : اللّهُمَّ عَلَيكَ بِعَمرِو بنِ هِشامٍ ، وعُتبَةَ بنِ رَبيعَةَ ، وشَيبَةَ بنِ رَبيعَةَ ، وَالوَليدِ بنِ عُتبَةَ ، واُمَيَّةَ بنِ خَلَفٍ ، وعُقبَةَ بنِ أبي مُعَيطٍ ، وعُمارَةَ بنِ الوَليدِ .
قالَ عَبدُ اللّهِ : فَوَاللّهِ ، لَقَد رَأَيتُهُم صَرعى يَومَ بَدرٍ ، ثُمَّ سُحِبوا إلَى القَليبِ۴ـ قَليبِ بَدرٍ ـ ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله : واُتبِعَ أصحابُ القَليبِ لَعنَةً .۵

1.في تاريخ دمشق : «ثوبه» وهو الأنسب بالسياق .

2.مسند أبي يعلى : ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۲۸۹ ، تاريخ دمشق : ج ۶۳ ص ۲۳۴ ح ۱۲۹۷۴ ، شرح نهج البلاغة : ج ۱۷ ص ۲۳۹ وليس فيه «هذه هُدبة من ثوبه» وكلّها عن أبي مريم .

3.السَّلَى : الجلد الرقيق الذي يخرج فيه الولد من بطن اُمّه ملفوفا فيه (النهاية : ج ۲ ص ۳۹۶ «سلا») .

4.القَليب : البئر (القاموس المحيط : ج ۱ ص ۱۱۹ «قلب») .

5.صحيح البخاري : ج ۱ ص ۱۹۴ ح ۴۹۸ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۱۸ ح ۱۰۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۹۵ ح ۳۹۶۲ ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج ۲ ص ۲۷۸ و ص ۲۷۹ ؛ الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۷۶۵۱ كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۵۷ ح ۱۲ .

  • نام منبع :
    سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله - جلد هفتم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    7
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6622
صفحه از 625
پرینت  ارسال به