در مكّه ، حلقه درسى تشكيل داد و شاگردانى بر گِرد او جمع شدند . روزى يكى از شاگردانش ، بيمار شد . فضيل ، وقتى بر بالين او آمد كه در حالِ مُردن بود . براى همين ، شروع به تلاوت سوره «يس» كرد كه شاگرد به او گفت : «استاد! نخوان» . چند لحظه اى گذشت و حال او بدتر شد . فضيل ، «لا إله الّا اللّه » را به او تلقين كرد تا تكرار كند ؛ امّا آن شاگرد ، سر باز زد و گفت : «از هر چه گفته ام ، پشيمان و بيزارم !» ، و با گفتن همين سخن جان سپرد .
فضيل ، اندوهگين شد و مدّتى از خانه خود ، بيرون نيامد تا اين كه در خواب ديد كه آن شاگرد را به سمت دوزخ مى برند . به او گفت : چرا نگذاشتى سوره «يس» را بخوانم ؟ چرا «لا إله الّا اللّه » را نگفتى ؟ چرا اين گونه مُردى ؟ !
پاسخ داد : من ، سه مشكل داشتم : سخن چين ، حسود و شرابخوار بودم . روزى بيمار شدم . طبيب ، برايم شرابْ تجويز كرد و من ، شرابخوار شدم . همين خصائص زشت ، سبب سلب ايمان از من شد و بى ايمان ، از دنيا رفتم .
۳ . بهره مند شدن از رحمت ويژه الهى
راسخان در علم ، پس از اين كه از خداوند متعال مى خواهند كه دلشان را از بيمارى انحراف ، مصون بدارد ، با نام «وهّاب» ۱ (مبالغه در «واهب» ، يعنى بى مزدْ بسيارْ بخشنده) ، خدا را مخاطب مى سازند و از او مى خواهند كه آنان را از رحمت ويژه خود ، بهره مند سازد .
سومين درخواست زائران اهل بيت عليهم السلام ، تكرار همين دعاى راسخان در علم و بهره مند شدن از رحمت خاصّ الهى است .