اگر چه حقيقت كرسى براى ما آشكار نيست ، امّا عظمت آن تا حدّى روشن است. امام صادق عليه السلام ، بر پايه روايتى ، در گفتارى تمثيلى ، عرش الهى را توصيف كرده و فرموده است :
فرشته اى مى خواست عرش خدا را اندازه گيرى كند . خدا ، قدرت او را دو برابر كرد و او بيست هزار سال ، راه پيمود ، امّا به يكى از كنگره هاى عرش هم نرسيد. خداوند ، قدرتش را افزون كرد و با توانايى جديد خود، سى هزار سال را طى كرد ، ولى به كنگره يكى از پايه هاى عرش هم نرسيد. آن گاه ، بدو وحى شد: «اگر تا قيامت هم پرواز كنى ، به ساق عرش نيز نخواهى رسيد» . فرشته ، در اين لحظه گفت: «سُبحانَ رَبِّىَ الأعلى ! ». ۱
بارى ! فرشته ، وجود مجرّدى است كه سرعت او ، فراتر از سرعت نور است و اين بيان، تشبيه و تمثيلى است كه انديشه بشر ، از دريافت آن ، ناتوان است ؛ ولى او كه برترى حق را در مى يابد، ناخودآگاه ، برترى او را مى ستايد و مى گويد: «سُبحان ربّى الأعلى !» ، و ما اگر چه اين ذكر را بارها تكرار مى كنيم ؛ امّا علوّ حق را در نيافته ايم.
عظمت خدا از نگاه امام على عليه السلام
اهل بيت عليهم السلام ، بزرگىِ جهان آفرينش را در يافته اند . لذا خالق آن را بزرگ مى بينند و همه چيز را در برابر او ، خُرد و ناچيز مى دانند. امام على عليه السلام ، بزرگى خدا را مى ديد و خُردى غيرِ او را مى يافت و بر پايه گزارشى ، چنين به تسبيح حق مى پرداخت:
سُبْحَانَكَ ! مَا أعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِكَ! وَ مَا أصْغَرَ كُلَّ عَظِيمَةٍ فِي جَنْبِ قُدْرَتِكَ! وَ مَا أهْوَلَ مَا نَرَى مِنْ مَلَكُوتِكَ ! وَ مَا أحْقَرَ ذلِكَ فِيما غَابَ عَنّا مِنْ سُلْطانِكَ ! وَ مَا أسْبَغَ نِعَمَكَ فِي الدُّنيَا ! وَ مَا أصْغَرَهَا فِي نِعَمِ الآخِرَةِ ! ۲ پاكا كه تويى ! چه بزرگ است آنچه كه از خلقت تو مى بينيم ! و چه خُرد است هر بزرگى ، در كنار قدرت تو! و چه باعظمت است آنچه از ملكوت تو مى بينيم ! و چه ناچيز است آن در برابر آنچه از سلطنت تو بر ما نهان است! و چه فراگير است نعمت هاى تو در اين جهان ! و چه اندك است در كنار نعمت هاى آن جهان !