فِراقِكَ ؟ ۱ چنان گير ـ اى خداى من و سَرور من و مولاى من و پروردگار من ـ كه بر عذابت ، شكيبايى كنم ، بر جدايى ات چگونه تاب بياورم ؟!
بر زبان آوردن اين جملات ، آسان نيست . نقل شده كه امام خمينى رحمه الله ، اين جمله دعا را به قصدِ انشا نمى گفت ؛ يعنى از زبان امام على عليه السلام مى خواند ؛ زيرا معتقد بود كه تنها كاملانِ در دوستى خدا مى توانند چنين سخن بگويند .
مرحوم آية اللّه بهاء الدينى مى فرمود : «معناى فصل (جدايى) را كسى مى فهمد كه وصل را درك كرده باشد» . بنا بر اين ، كسانى كه شيرينى محبّت خدا را چشيده اند ، جدايى از او برايشان دردناك است و براى كسانى كه به اين مرحله نرسيده اند ، بى معناست .
۴ . ياد خدا در سختى ها
نشانه ديگر دوستداران كامل خداوند ، شكيبايى در برابر مشكلات و ياد خدا در سختى هاست . آنان ، در برابر ناملايمات ، ياد خدا را فراموش نمى كنند و هر چه سختى ها افزون شود ، ياد خدا در نزد ايشان ، بيشتر مى شود . دوستان خدا ، هر چه را از دوست رسد ، نيكو مى دانند ، خواه شيرينىِ زندگى باشد ، و يا تلخى غم و اندوه آن . عبارات بسيارى از «دعاى ابو حمزه ثُمالى» ، صحنه مُغازله عاشق و معشوق است و امام زين العابدين عليه السلام ، در اين دعاى بلندْمعانى ، چگونگى دل باختن به خدا را ترسيم مى كند و در عبارتى از آن ، به درگاه خداوند متعال ، چنين مى گويد :
إلهى! لَو قَرَنتَنِى بِالأَصفَادِ وَ مَنَعتَنِى سَيبَكَ مِن بَينِ الأَشهَادِ وَ دَلَلتَ عَلى فَضَائِحِى عُيُونَ العِبادِ وَ أمَرتَ بِى إلَى النّارِ ... لا خَرَجَ حُبُّكَ مِن قَلبِى . ۲ معبودا ! اگر مرا به بند كشى و بخشش خود را ميان همه ، از من دريغ بدارى و رسوايى هايم