183
تفسير قرآن ناطق

خداوند ، براى آن كه صفات خود را در روى زمين نشان دهد ، از بندگانش مى خواهد كه مطيعِ او باشند . طبق نقلى ، در حديث قدسى آمده است :
عَبدى ! أطِعنى أَجعَلكَ مَثَلى . ۱ بنده من ! مرا فرمان ببر تا تو را همانند خود ، قرار دهم .
از همين روايت ، مى توان رابطه «مَثَل اَعلا» با اهل بيت عليهم السلام را دريافت ؛ زيرا امام ، مطيع ترين انسان ها در برابر خداوند است و خدا نيز او را «مَثَل» خود در روى زمين قرار داده تا نمايانگر دانش ، عزّت ، عظمت و ساير اوصاف الهى در روى زمين باشد .

توضيح مَثَل خدا

بايد دانست كه آفريدگار ، كمالِ انسان را مى نماياند و هموست كه مسير تكامل را در فرمانبرى از خود ، قرار داده است و هر اندازه كه فرامين خدا ، اطاعت گردد و نواهى او ترك شود ، افق تكامل ، نمايان تر خواهد شد و مقام خليفة اللّهى ـ كه همان جانشينى خداست ـ ، در فراسوى افق معهود ، مشهود است و بدين سان ، آدمى ، مظهر اسما و صفات حق مى گردد و خداگونه عمل مى كند و اين ، مقامى است كه حق به او مى بخشد . بنا به نقلى ، در حديثى قدسى آمده :
يَابنَ آدَمَ ! أنا حَىٌّ لا أَموتُ ، أطِعنى فيما أمَرتُكَ أَجعَلكَ حَيّا لا تَموتُ . يابنَ آدَم ! أنا أقولُ لِلشَّى ءِ: كُن ، فَيكونُ . أطِعنى فيما أمَرْتُكَ أجعَلكَ تَقُولُ لِلشَّى ءِ: كُن فَيَكُونُ. ۲ اى فرزند آدم ! من ، زنده اى هستم كه نمى ميرم . از فرمان هاى من اطاعت كن تا تو را زنده اى قرار دهم كه [هرگز] نميرى .
اى فرزند آدم ! من به هر چه بگويم : «هست شو! » ، هست مى شود . از فرمان هاى من اطاعت كن تا تو را چنان قرار دهم كه به هر چه بگويى : «هست شو ! » ، هست شود .

ثمره اطاعت هميشگى از خدا ، فانى شدن اراده انسان در اراده الهى است و آدمى ،

1.الجواهر السنيّة ، ص ۳۶۱ .

2.إرشاد القلوب ، ص ۷۵ .


تفسير قرآن ناطق
182

«وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى . و صفتِ والا [و برتر ] براى خداست » .
در حالى كه مِثل و مانند را از پروردگار ، نفى مى كند و همانندى را براى خداوند ، نمى پذيرد :
«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ . ۱ چيزى همانند او نيست» .
بنا بر اين ، خداوند ، مِثل ندارد ؛ امّا مَثَل دارد . واژه شناسان ، مَثَل را به معناى صفت ، نمونه و حجّت مى دانند و برخى مفسّران معتقدند كه معناى اصلى «مَثَل» ، صفت است و مَثَل هاى معروف نيز از آن رو مَثَل ناميده مى شوند كه در زبان هاى مختلف ، صفتى مشهور مى گردد و در هر جاى مناسب و مشابهى به كار مى رود . ۲
بدين سان ، مَثَل اَعلا در آيه «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى» ، به صفات كمالى خداوند ، مانند : حيات ، علم ، قدرت ، عزّت و عظمت ، اشاره مى كند كه در ميان بندگان ، به گونه اى ناقص وجود دارد ؛ ولى در بالاترين مرتبه و به گونه اى كامل و انحصارى براى خداوند ، ثابت است . ۳
براى نمونه ، كسى كه به صفتِ علم مزيّن مى شود ، عالِم ناميده مى شود ؛ ولى دانش او در برابر مجهولاتش ، بسيار اندك است . بسيارى از علوم امروزى ، در گذشته مجهول بوده است و همين سيرِ كشف مجهولات ، نشان مى دهد كه دانش بشر ، ناقص است و به سوى كمال حركت مى كند ؛ امّا علمِ خداوند ، بى نهايت است و براى آن ، حدّ و مرزى نيست و در دانش بى نهايت او ، جَهل ، راه ندارد . بنا بر اين ، اگر چه هر دانشمندى عالم است ؛ ولى صفتِ برتر علم ، از آنِ خداست .

1.سوره شورا ، آيه ۱۱ .

2.ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن ، ج ۱۲ ، ص ۲۷۷ .

3.همان ، ص ۲۷۹ .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1387
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3833
صفحه از 684
پرینت  ارسال به