395
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم

۵۹۶.تفسير الطبرى - به نقل از سعيد بن جُبَير ، در باره اين سخن خداوند متعال: (زيرا برخى از آنان ، كشيشان و راهبانى هستند) - : اين عدّه ، همان فرستادگان نجاشى بودند كه پيام اسلام آوردن نجاشى و مردمانش را آوردند. آنان ، هفتاد مرد بودند كه نجاشى از ميان بهترين‏ها ، انتخابشان كرده بود. اين عدّه ، خدمت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آمدند و ايشان ، (ياسين! سوگند به قرآن حكمت‏آموز) را برايشان خواند كه با شنيدن آن ، گريستند و حقيقت را شناختند. پس خداوند ، آيه (زيرا برخى از آنان ، كشيشان و راهبانى هستند كه تكبّر نمى‏ورزند) و آيه (كسانى كه قبل از آن ، كتاب به ايشان داديم، آنان به قرآن مى‏گِروند... و به پاداش آن كه شكيبايى كردند ، دو بار پاداش خواهند يافت) .

۵۹۷.المعجم الكبير - به نقل از ابن عبّاس ، در باره اين سخن خداوند عزّ وجلّ : (و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده است ، بشنوند، اشك از چشمانشان سرازير مى‏شود) - : آنان ، عدّه‏اى دريانورد بودند كه از حبشه ، با جعفر بن ابى طالب آمدند و هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله قرآن را براى آنان خواند ، ايمان آوردند و اشك از چشمانشان سرازير گشت.

۵۹۸.الدرّ المنثور - به نقل از قَتاده - : به ما گفته شده كه اين آيه ، در باره كسانى نازل شد كه همراه جعفر [بن ابى طالب‏] ، از سرزمين حبشه آمدند. جعفر با چهل نفر از قريش و پنجاه تن از اشعريان - كه چهار نفر ايشان از عَك بودند - ، به حبشه هجرت كرده بود. سالمندترينِ آنان ، ابو عامر اشعرى بود و كوچك‏ترينشان ، عامر .
به ما گفته شد كه قريش ، عمرو بن عاص و عُمارة بن وليد را در پىِ آنان فرستادند. اينان (نمايندگان مشركان) ، به حضور نجاشى رسيدند و گفتند: اين عدّه ، دين قوم خود را تباه كرده‏اند.
نجاشى ، در پىِ مسلمانان فرستاد. مسلمانان آمدند. نجاشى ، ماجرا را از آنها پرسيد. گفتند: خداوند ، همان گونه كه در ميان امّت‏هاى پيش از ما پيامبر فرستاد، در ميان ما نيز پيامبرى بر انگيخته كه ما را به خداى يگانه فرا مى‏خوانَد و به كارهاى نيك ، فرمانمان مى‏دهد و از كارهاى زشت [و ناپسند] ، بازمان مى‏دارد و به پيوند با خويشان ، امر مى‏كند و از گسستن رابطه با آنان ، نهى مى‏كند . ما را به وفادارى ، فرمان مى‏دهد و از پيمان‏شكنى ، باز مى‏دارد . چون او را تصديق كرديم و به او ايمان آورديم، قوممان ما را بيرون كردند و ما ، كسى جز تو را نيافتيم كه به او پناه ببريم .
نجاشى [با مسلمانان‏] به نيكى سخن گفت. عمرو و رفيقش [به نجاشى‏] گفتند: اينان در باره عيسى ، جز آنى مى‏گويند كه تو مى‏گويى!
نجاشى گفت: شما در باره عيسى چه مى‏گوييد؟
مسلمانان گفتند: ما گواهى مى‏دهيم كه او بنده و فرستاده خدا، و كلمه و روح او بود و باكره پاك‏دامن ، او را بِزاد.
نجاشى گفت: خطا نمى‏گوييد.
سپس به عمرو و رفيق او گفت: اگر نبود كه در پناه من هستيد ، كارتان را مى‏ساختم.
نيز به ما گفته شده كه وقتى جعفر و يارانش باز گشتند ، آن عدّه نيز با ايشان آمدند و به محمّد صلى اللَّه عليه و آله ايمان آوردند. كسى گفت: اگر به كشورشان بر مى‏گشتند ، به دين خود مى‏پيوستند.
براى ما نقل شده است كسانى كه با جعفر آمدند ، هفتاد تن بودند و چون پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله [قرآن را] برايشان خوانْد ، اشك از چشمانشان سرازير شد.


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
394

۵۹۶.تفسير الطبري عن سعيد بن جبير - في قَولِهِ تَعالى‏: (ذَ لِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا) - : هُم رُسُلُ النَّجاشِيِّ الَّذينَ أرسَلَ بِإِسلامِهِ وإسلامِ قَومِهِ ، كانوا سَبعينَ رَجُلاً ، اختارَهُمُ الخَيِّرَ فَالخَيِّرَ ، فَدَخَلوا عَلى‏ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، فَقَرَأَ عَلَيهِم: (يس * وَ الْقُرْءَانِ الْحَكِيمِ)۱ فَبَكَوا وعَرَفُوا الحَقَّ ، فَأَنزَلَ اللَّهُ فيهِم: (ذَ لِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ) وأنزَلَ فيهِم: (الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُؤْمِنُونَ)... إلى‏ قَولِهِ: (يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُواْ)۲ .۳

۵۹۷.المعجم الكبير عن ابن عبّاس - في قَولِ اللَّهِ عزّ وجلّ: (وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ)۴- : إنَّهُم كانوا نَوَّاتينَ - يَعني: مَلّاحينَ - قَدِموا مَعَ جَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ مِنَ الحَبَشِ ، فَلَمّا قَرَأَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله القُرآنَ آمَنوا وفاضَت أعيُنُهُم .۵

۵۹۸.الدرّ المنثور عن قتادة: ذُكِرَ لَنا أنَّ هذِهِ الآيَةَ نَزَلَت فِي الَّذينَ أقبَلوا مَعَ جَعفَرٍ مِن أرضِ الحَبَشَةِ ، وكان جَعفَرٌ لَحِقَ بِالحَبَشَةِ هُوَ وأربَعونَ مَعَهُ مِن قُرَيشٍ ، وخَمسونَ مِنَ الأَشعَرِيّينَ ، مِنهُم أربَعَةٌ مِن عَكٍّ ، أكبَرُهُم أبو عامِرٍ الأَشعَرِيُّ وأصغَرُهُم عامِرٌ .
فَذُكِرَ لَنا أنَّ قُرَيشاً بَعَثوا في طَلَبِهِم عَمرَو بنَ العاصِ ، وعُمارَةَ بنَ الوَليدِ ، فَأَتَوُا النَّجاشِيَّ فَقالوا: إنَّ هؤُلاءِ قَد أفسَدوا دينَ قَومِهِم ، فَأَرسَلَ إلَيهِم فَجاؤوا فَسَأَلَهُم ، فَقالوا: بَعَثَ اللَّهُ فينا نَبِيّاً كَما بَعَثَ فِي الاُمَمِ قَبلَنا ، يَدعونا إلَى اللَّهِ وَحدَهُ ، ويَأمُرُنا بِالمَعروفِ ويَنهانا عَنِ المُنكَرِ ، ويَأمُرُنا بِالصِّلَةِ ويَنهانا عَنِ القَطيعَةِ ، ويَأمُرُنا بِالوَفاءِ ، ويَنهانا عَنِ النَّكثِ ، وإنَّ قَومَنا بَغَوا عَلَينا ، وأخرَجونا حينَ صَدَّقناهُ وآمَنّا بِهِ ، فَلَم نَجِد أحَداً نَلجَأُ إلَيهِ غَيرَكَ . فَقالَ مَعروفاً .
فَقالَ عَمرٌو وصاحِبُهُ : إنَّهُم يَقولونَ في عيسى‏ غَيرَ الَّذي تَقولُ! قالَ: وما تَقولونَ في عيسى‏؟
قالوا: نَشهَدُ أنَّهُ عَبدُ اللَّهِ ورَسولُهُ ، وكَلِمَتُهُ وروحُهُ ، وَلَدَتهُ عَذراءُ بَتولٌ .
قالَ: ما أخطَأتُم ، ثُمَّ قالَ لِعَمرٍو وصاحِبِهِ: لَولا أنَّكُما أقبَلتُما في جِواري لَفَعَلتُ بِكُما .
وذُكِرَ لَنا أنَّ جَعفَراً وأصحابَهُ إذ أقبَلوا جاءَ اُولئِكَ مَعَهُم فَآمَنوا بِمُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله ، قالَ قائِلٌ: لَو قَد رَجَعوا إلى‏ أرضِهِم لَحِقوا بِدينِهِم ، فَحُدِّثنا أنَّهُ قَدِمَ مَعَ جَعفَرٍ سَبعونَ مِنهُم ، فَلَمّا قَرَأَ عَلَيهِم نَبِيُّ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله فاضَت أعيُنُهُم.۶

1.يس: ۱ و ۲ .

2.القصص : ۵۲ - ۵۴ .

3.تفسير الطبري : ج ۵ الجزء ۷ ص ۴ ، الدرّ المنثور : ج ۳ ص ۱۳۰ نقلاً عن عبد بن حميد وابن المنذر وابن أبي حاتم وأبي الشيخ وابن مردويه نحوه.

4.المائدة: ۸۳ .

5.المعجم الكبير : ج ۱۲ ص ۴۳ ح ۱۲۴۵۵ ، المعجم الأوسط : ج ۵ ص ۴۹ ح ۴۶۳۹ وفيه «نوانين» بدل «نوّاتين» ، الدرّ المنثور : ج ۳ ص ۱۳۰ نقلاً عن ابن أبي شيبة وأبي الشيخ عن عروة نحوه.

6.الدرّ المنثور : ج ۳ ص ۱۳۰ نقلاً عن أبي الشيخ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10971
صفحه از 506
پرینت  ارسال به