71
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم

۸۰۵.مسند ابن حنبل - به نقل از عبد اللَّه بن عبّاس - : پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله جلوى درِ خانه‏اش در مكّه نشسته بود كه عثمان بن مَظعون ، بر ايشان گذشت و نيشخند زد. پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به او فرمود: «نمى‏نشينى؟» . گفت : چرا. و سپس مقابل پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله نشست ، در حالى كه مشغول صحبت كردن با او بود . ناگهان ، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله چشمش را به آسمان دوخت و ساعتى به آسمان نگريست . سپس كم كم نگاهش را پايين آورد بر سمت راستش به زمين نگريست و بدنش از سَمت عثمان به سَمتى كه نگاهش را انداخته بود، بر گشت و مرتّب ، سرش را تكان مى‏داد ، به طورى كه گويى آنچه را به او گفته مى‏شود ، مى‏فهمد [و تصديق مى‏كند] . ابن مَظعون نيز نگاه مى‏كرد . چون كارش تمام شد و آنچه را به او گفته مى‏شد ، فهميد، دوباره، مانند بار اوّل، نگاه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به سوى آسمان ، دوخته شد و با نگاهش ، آن [چيز] را دنبال كرد تا اين كه در آسمان ، ناپديد شد . در اين هنگام، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به طرف عثمان بر گشت و مانند اوّل جلسه ، رو به روى او نشست.
عثمان گفت: اى محمّد! در اين مدّتى كه با تو نشست و برخاست مى‏كرده‏ام، نديده بودم كه كارى مانند كارِ امروز صبح ، انجام دهى! پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «چه كارى از من ديدى؟» . عثمان گفت: ديدم كه نگاهت را به سوى آسمان دوختى . سپس آن را به طرف راستت ، پايين آوردى و به آن سو برگشتى و مرا به حال خود ، رها كردى . آن گاه ، شروع به تكان دادن سرت كردى ، آن‏چنان كه گويى مى‏خواهى چيزى را كه به تو گفته مى‏شود ، بفهمى.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «تو هم متوجّه آن شدى؟» . عثمان گفت: آرى. پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «لحظاتى پيش كه تو نشسته بودى، فرستاده خدا ،۱ نزدم آمد» . عثمان گفت: فرستاده خدا؟ فرمود: «آرى» . عثمان گفت: به تو ، چه گفت؟
فرمود: «(در حقيقت، خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان ، فرمان مى‏دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم ، باز مى‏دارد. به شما اندرز مى‏دهد . باشد كه پند گيريد)» .
عثمان گفت: از آن هنگام بود كه ايمان در دلم نشست و به محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، علاقه‏مند شدم.

۸۰۶.الدرّ المنثور : عبد الملك بن عُمَير گفت : خبر هجرت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله، به اَكتَم‏۲بن صَيفى رسيد و تصميم گرفت كه نزد ايشان بيايد. پس نزد قومش رفت و دو نفر را انتخاب كرد و آن دو ، نزد پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آمدند و گفتند: ما فرستادگان اَكتَم هستيم . سؤال او از تو ، اين است كه: تو كيستى و چه چيزى آورده‏اى؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «من محمّد پسر عبد اللَّه، بنده خدا و فرستاده او هستم» . سپس اين آيه را براى آن دو ، تلاوت كرد: (همانا خدا ، به دادگرى و نيكوكارى ، فرمان مى‏دهد) تا (پند گيريد). آن دو گفتند: اين سخن را براى ما ، تكرار كن.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آن را برايشان تكرار كرد تا اين كه آن را حفظ كردند و نزد اَكتَم رفتند و به او گزارش دادند. اَكتَم ، چون اين آيه را شنيد، گفت: مى‏بينم كه او به خصلت‏هاى والاى انسانى ، دعوت مى‏كند و از خوى‏هاى پَست ، باز مى‏دارد. پس شما در اين كار ، پيش‏گام باشيد و پس‏رو نباشيد. اُمَوى ، در المغازى خود ، اين را روايت كرده و در ادامه آن ، افزوده است: اَكتَم بر مَركب خويش نشست و به جانب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ره‏سپار شد ؛ امّا در بين راه ، در گذشت .
اُمَوى مى‏گويد: گفته مى‏شود اين آيه ، در باره او نازل شد: (و هر كس [ به قصد ]مهاجرت در راه خدا و پيامبر او، از خانه‏اش بيرون بيايد، سپس مرگش در رسد) تا آخر آيه.

1.مراد ، جبرئيل عليه السلام است.

2.در مأخذ ، اين گونه آمده است ؛ امّا در بيشتر منابع، «اَكثَم» است.


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
70

۸۰۵.مسند ابن حنبل عن عبد اللَّه بن عبّاس : بَينَما رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله بِفِناءِ بَيتِهِ بِمَكَّةَ جالِسُ ، إذا مَرَّ بِهِ عُثمانُ بنُ مَظعونٍ ، فَكَشَّرَ إلى‏ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، فَقالَ لَهُ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله: ألا تَجلِسُ؟ قالَ: بَلى‏ ، قالَ: فَجَلَسَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله مُستَقبِلَهُ ، فَبَينَما هُوَ يُحَدِّثُهُ إذ شَخَصَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله بِبَصرِهِ إلَى السَّماءِ ، فَنَظَرَ ساعَةً إلَى السَّماءِ ، فَأَخَذَ يَضَعُ بَصَرَهُ حَتّى‏ وَضَعَهُ عَلى‏ يَمينِهِ فِي الأَرضِ ، فَتَحَرَّفَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله عَن جَليسِهِ عُثمانَ إلى‏ حَيثُ وَضَعَ بَصَرَهُ ، وأخَذَ يُنغِضُ‏۱ رَأسَهُ كَأَنَّهُ يَستَفقِهُ ما يُقالُ لَهُ ، وَابنُ مَظعونٍ يَنظُرُ ، فَلَمّا قَضى‏ حاجَتَهُ وَاستَفقَهَ ما يُقالُ لَهُ ، شَخَصَ بَصَرُ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله إلَى السَّماءِ كَما شَخَصَ أوَّلَ مَرَّةٍ ، فَأَتبَعَهُ بَصَرَهُ حَتّى‏ تَوارى‏ فِي السَّماءِ ، فَأَقبَلَ إلى‏ عُثمانَ بِجِلسَتِهِ الاُولى‏ .
قالَ: يا مُحَمَّدُ ! فيمَ كُنتُ اُجالِسُكَ وآتيكَ ، ما رَأَيتُكَ تَفعَلُ كَفِعلِكَ الغَداةَ! قالَ: وما رَأَيتَني فَعَلتُ؟ قالَ: رَأَيتُكَ تَشخَصُ بِبَصَرِكَ إلَى السَّماءِ ثُمَّ وَضَعتَهُ حَيثُ وَضَعتَهُ عَلى‏ يَمينِكَ فَتَحَرَّفتَ إلَيهِ وتَرَكتَني ، فَأَخَذتَ تُنغِضُ رَأسَكَ كَأَنَّكَ تَستَفقِهُ شَيئاً يُقالُ لَكَ ، قالَ: وفَطِنتَ لِذاكَ؟ قالَ عُثمانُ: نَعَم ، قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله: أتاني رَسولُ اللَّهِ‏۲ آنِفاً وأنتَ جالِسٌ ، قالَ : رَسولُ اللَّهِ؟ قالَ: نَعَم ، قالَ : فَما قالَ لَكَ؟ قالَ: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَنِ وَ إِيتَاىِ ذِى الْقُرْبَى‏ وَ يَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَ الْبَغْىِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» ، قالَ عُثمانُ: فَذلِكَ حينَ استَقَرَّ الإِيمانُ في قَلبي وأحبَبتُ مُحَمَّداً .۳

۸۰۶.الدرّ المنثور : قالَ عَبدُ المَلِكِ بنِ عُمَيرٍ : بَلَغَ أكتَمَ‏۴ بنَ صَيفِيٍّ مَخرَجُ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، فَأَرادَ أن يَأتِيَهُ ، فَأَتى‏ قَومَهُ فَانتَدَبَ رَجُلَينِ فَأَتَيا رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، فَقالا: نَحنُ رُسُلُ أكتَمَ ، يَسأَلُكَ مَن أنتَ وما جِئتَ بِهِ؟ فَقالَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله : «أنَا مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللَّهِ ، عَبدُ اللَّهِ ورَسولُهُ» ثُمَّ تَلا عَلَيهِما هذِهِ الآيَةَ: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَنِ» إلى‏ «تَذَكَّرُونَ» ، قالا: رَدِّد عَلَينا هذَا القَولَ ، فَرَدَّدَهُ عَلَيهِما حَتّى‏ حَفِظاهُ ، فَأَتَيا أكتَمَ فَأَخبَراهُ.
فَلَمّا سَمِعَ الآيَةَ قالَ: إنّي أراهُ يَأمُرُ بِمَكارِمِ الأَخلاقِ ويَنهى‏ عَن مَلائِمِها ، فَكونوا في هذَا الأَمرِ رُؤَساءَ ، ولا تَكونوا فيهِ أذناباً.
ورَواهُ الاُمَوِيُّ في مَغازيهِ وزادَ : فَرَكِبَ مُتَوَجِّهاً إلَى النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله فَماتَ فِي الطَّريقِ . قالَ: ويُقالُ: نَزَلَت فيهِ هذِهِ الآيَةُ : «وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ» الآيَةَ۵ .۶

1.يُنغِضُ رأسه : أي يحرِّكه ويميل إليه (النهاية : ج ۵ ص ۸۷ «نغض») .

2.المراد برسول اللَّه هنا هو جبرائيل عليه السلام .

3.مسند ابن حنبل: ج ۱ ص ۶۸۱ ح ۲۹۲۲ ، الأدب المفرد: ص ۲۶۳ ح ۸۹۳ المعجم الكبير: ج ۹ ص ۳۹ ح ۸۳۲۲ ، أسباب النزول: ص ۲۸۷ ح ۵۶۴ ، الطبقات الكبرى: ج ۱ ص ۱۷۴ كلّها نحوه؛ قصص الأنبياء : ص ۳۰۷ ح ۳۷۷ نحوه ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۱۱۲ ح ۷۸ .

4.كذا في المصدر ، وفي أكثر المصادر : «أكثم» .

5.النساء: ۱۰۰ .

6.الدرّ المنثور: ج ۵ ص ۱۵۹ نقلاً عن البارودي وابن السكن وابن مندة وأبي نعيم في معرفة الصحابة .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد سوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9609
صفحه از 442
پرینت  ارسال به