۱۴۱۵.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله: بيشترين منافقان امّت من ، قاريان آن هستند.
۱۴۱۶.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله: به زودى ، مردمانى از امّتم، در دين ، عالم مىشوند و قارى قرآن مىگردند و مىگويند: «به دربار فرمانروايان مىرويم و از دنياى آنها برخوردار مىشويم ؛ امّا دين خود را از آنان دور نگه مىداريم» ، در حالى كه اين ، شدنى نيست. همان گونه كه از خاربُن ، جز خار ، چيده نمىشود، از نزديكى به فرمانروايان نيز جز۱گناه و آلودگى ]چيده نمىشود .
۱۴۱۷.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله: لختى پيش، جبرئيل نزد من آمد و گفت: ما از خداييم و به سوى او باز مىگرديم . ۲
گفتم: آرى! ما از خداييم و به سوى او باز مىگرديم. مگر چه شده است، اى جبرئيل؟
گفت: اندك زمانى پس از [رحلت] تو، امّتت به فتنه مىافتند.
گفتم: فتنه كفر ، يا فتنه گمراهى؟ گفت: هر دو ، اتّفاق خواهند افتاد.
گفتم: چگونه ممكن است ، در حالى كه كتاب خدا را در ميان ايشان بر جاى مىگذارم؟
گفت: با همين كتاب خدا به فتنه مىافتند، و اين از جانب فرمانروايان و قاريانشان رخ مىدهد . فرمانروايان ، مردم را از حقوقشان باز مىدارند و حقوق آنها را پايمال مىكنند و نمىدهند . در نتيجه، كشتار و آشوب ، در ميان مردم سر بر مىدارد . قاريان هم از خواستههاى فرمانروايان ، پيروى مىكنند و در نتيجه، فرمانروايان ، آنان را به گمراهى مىكشانند و كوتاهى نمىكنند .
۱۴۱۸.مسند ابن حنبل - به نقل از خيثمه - : عمران بن حصين بر مردى گذشت كه براى عدّهاى قرآن مىخواند و در پايان ، از آنان چيزى مىخواست. عمران گفت: انّا للَّه و انا اليه راجعون . از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مىفرمايد: «هر كس قرآن مىخواند، با آن از خداوند - تبارك و تعالى - درخواست كند؛ چرا كه به زودى ، مردمانى مىآيند كه قرآن مىخوانند و با آن از مردم درخواست مىكنند» .