۱۵۱۰.امام صادق عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه خداوند ، پيوسته در ميان ما كسى را بر مىانگيزد كه كتاب او را از آغاز تا پايانش مىداند.
۱۵۱۱.امام صادق عليه السلام: رحمت خدا بر شما باد! بدانيد كه هر كس از كتاب خداوند عزّ وجلّ ، ناسخ را از منسوخ و خاص را از عام و محكم را از متشابه و رخصتها را از فرمانها و مكّى و مدنى را، و اسباب نزول را، و ابهامهاى قرآن را در حروف مقطّعه و به هم پيوستهاش، و نيز آنچه از دانش قضا و قدر، و تقديم و تأخير، و مبيَّن و عميق (مجمل)، و ظاهر و باطن، و ابتدا و انتها، و پرسش و پاسخ، و قطع و وصل، و مستثنا و مستثنى منه و آنچه را كه براى قبل از خود ، صفت است و بر ما بعدش دلالت دارد، و مؤكَّد و مفصَّل، و فرمانها و رخصتها، و فرائض و احكام آن، و معناى حلال و حرامش را - كه كجروان در باره آن به هلاكت افتادند - و كلمات پيوسته و وابسته به پيش و پس را نشناسد، قرآنشناس نيست و اهل آن هم نيست .
۱۵۱۲.امام باقر عليه السلام: ما مترجمانِ وحى خدا هستيم.
۱۵۱۳.الكافى - به نقل از ابو الصباح - : به خدا سوگند ، امام صادق عليه السلام به من فرمود: «خداوند ، تنزيل و تأويل را به پيامبرش آموخت و پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را به على عليه السلام تعليم داد . و [آن گاه ]فرمود : «و به خدا سوگند كه او نيز به ما تعليم داد» .
۱۵۱۴.امام صادق عليه السلام - در نامهاى - : امّا آنچه از قرآن پرسيدهاى، اينها نيز از ذهنيتهاى ناهمگون و ناهمساز توست؛ زيرا قرآن ، چنان نيست كه تو گفتهاى، و تمام آنچه شنيدهاى ، معنايش جز آن است كه تو فكر كردهاى. قرآن، مَثَلهايى است براى كسانى كه از دانش برخوردارند ، نه ديگران، و براى مردمانى كه آن را چنان كه بايد خوانده شود ، مىخوانند و ايشان ، كسانى هستند كه بِدان ايمان دارند و آن را مىشناسند. جز اين كسان، قرآن براى آنها بس دشوار و از دلهايشان بسيار دور است . از همين رو، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «هيچ چيز به مانند تفسير قرآن ، از دلهاى مردمان ، دور نيست، و خلايق همگى در آن حيران اند ، مگر كسى كه خدا خواسته باشد» .
خداوند با اين پيچيدهسازى [و پر رمز و راز قرار دادن قرآن] خواسته است كه مردم به درِ خانه او و به راه او رجوع كنند، و او را بپرستند و از متولّيان كتابش و كسانى كه در واقع ، سخنگوى او هستند ، اطاعت كنند، و آنچه را در اين باره بِدان نياز دارند ، از آنان بگيرند ، نه از خودشان . سپس فرمود: (و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ، ارجاع دهند، قطعاً از ميان آنان كسانى اند كه [ درست و نادرستِ ]آن را در مىيابند)، و از جز آنان، هرگز چنين علمى به دست نمىآيد، و اصولاً چنين كسى وجود ندارد، و تو مىدانى كه همه مردم نمىتوانند اولياى امر باشند؛ زيرا در اين صورت ، كسى را نخواهنديافت كه بر او فرمانروايى كنند، و نه كسى را كه امر و نهى خدا را به او ابلاغ نمايند . پس خداوند ، اولياى امر را افرادى خاص قرار داد تا كسانى كه اين مقام را به آنان آنان اختصاص نداده است، از ايشان پيروى كنند. اين را بفهم، إن شاء اللَّه.
و زنهار، زنهار كه قرآن را به رأى خويش بخوانى ؛۱ چرا كه مردم در علم [و شناخت] آن ، شريك نيستند ، آن گونه كه در ديگر امور آن ، شريك اند، و بر شناخت آن و بر تأويلش قادر نيستند ، مگر اين كه از راه و درى وارد شوند كه خداوند برايش قرار داده است . اين را در ياب ، به يارى خدا ، و مطلب را از جايگاه خودش بجوى تا به خواست خدا ، آن را بيابى .