67
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۵۱۰.امام صادق عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه خداوند ، پيوسته در ميان ما كسى را بر مى‏انگيزد كه كتاب او را از آغاز تا پايانش مى‏داند.

۱۵۱۱.امام صادق عليه السلام: رحمت خدا بر شما باد! بدانيد كه هر كس از كتاب خداوند عزّ وجلّ ، ناسخ را از منسوخ و خاص را از عام و محكم را از متشابه و رخصت‏ها را از فرمان‏ها و مكّى و مدنى را، و اسباب نزول را، و ابهام‏هاى قرآن را در حروف مقطّعه و به هم پيوسته‏اش، و نيز آنچه از دانش قضا و قدر، و تقديم و تأخير، و مبيَّن و عميق (مجمل)، و ظاهر و باطن، و ابتدا و انتها، و پرسش و پاسخ، و قطع و وصل، و مستثنا و مستثنى منه و آنچه را كه براى قبل از خود ، صفت است و بر ما بعدش دلالت دارد، و مؤكَّد و مفصَّل، و فرمان‏ها و رخصت‏ها، و فرائض و احكام آن، و معناى حلال و حرامش را - كه كجروان در باره آن به هلاكت افتادند - و كلمات پيوسته و وابسته به پيش و پس را نشناسد، قرآن‏شناس نيست و اهل آن هم نيست .

۱۵۱۲.امام باقر عليه السلام: ما مترجمانِ وحى خدا هستيم.

۱۵۱۳.الكافى - به نقل از ابو الصباح - : به خدا سوگند ، امام صادق عليه السلام به من فرمود: «خداوند ، تنزيل و تأويل را به پيامبرش آموخت و پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را به على عليه السلام تعليم داد . و [آن گاه ]فرمود : «و به خدا سوگند كه او نيز به ما تعليم داد» .

۱۵۱۴.امام صادق عليه السلام - در نامه‏اى - : امّا آنچه از قرآن پرسيده‏اى، اينها نيز از ذهنيت‏هاى ناهمگون و ناهمساز توست؛ زيرا قرآن ، چنان نيست كه تو گفته‏اى، و تمام آنچه شنيده‏اى ، معنايش جز آن است كه تو فكر كرده‏اى. قرآن، مَثَل‏هايى است براى كسانى كه از دانش برخوردارند ، نه ديگران، و براى مردمانى كه آن را چنان كه بايد خوانده شود ، مى‏خوانند و ايشان ، كسانى هستند كه بِدان ايمان دارند و آن را مى‏شناسند. جز اين كسان، قرآن براى آنها بس دشوار و از دل‏هايشان بسيار دور است . از همين رو، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «هيچ چيز به مانند تفسير قرآن ، از دل‏هاى مردمان ، دور نيست، و خلايق همگى در آن حيران اند ، مگر كسى كه خدا خواسته باشد» .
خداوند با اين پيچيده‏سازى [و پر رمز و راز قرار دادن قرآن‏] خواسته است كه مردم به درِ خانه او و به راه او رجوع كنند، و او را بپرستند و از متولّيان كتابش و كسانى كه در واقع ، سخنگوى او هستند ، اطاعت كنند، و آنچه را در اين باره بِدان نياز دارند ، از آنان بگيرند ، نه از خودشان . سپس فرمود: (و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ، ارجاع دهند، قطعاً از ميان آنان كسانى اند كه [ درست و نادرستِ ]آن را در مى‏يابند)، و از جز آنان، هرگز چنين علمى به دست نمى‏آيد، و اصولاً چنين كسى وجود ندارد، و تو مى‏دانى كه همه مردم نمى‏توانند اولياى امر باشند؛ زيرا در اين صورت ، كسى را نخواهنديافت كه بر او فرمان‏روايى كنند، و نه كسى را كه امر و نهى خدا را به او ابلاغ نمايند . پس خداوند ، اولياى امر را افرادى خاص قرار داد تا كسانى كه اين مقام را به آنان آنان اختصاص نداده است، از ايشان پيروى كنند. اين را بفهم، إن شاء اللَّه.
و زنهار، زنهار كه قرآن را به رأى خويش بخوانى ؛۱ چرا كه مردم در علم [و شناخت‏] آن ، شريك نيستند ، آن گونه كه در ديگر امور آن ، شريك اند، و بر شناخت آن و بر تأويلش قادر نيستند ، مگر اين كه از راه و درى وارد شوند كه خداوند برايش قرار داده است . اين را در ياب ، به يارى خدا ، و مطلب را از جايگاه خودش بجوى تا به خواست خدا ، آن را بيابى .

1.ظاهراً، مراد از خواندن ، تأويل آن است.


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
66

۱۵۱۰.الإمام الصادق عليه السلام : إنّا أهلُ بَيتٍ لَم يَزَلِ اللَّهُ يَبعَثُ فينا مَن يَعلَمُ كِتابَهُ مِن أوَّلِهِ إلى‏ آخِرِهِ .۱

۱۵۱۱.عنه عليه السلام : اِعلَموا - رَحِمَكُمُ اللَّهُ - أنَّهُ مَن لَم يَعرِف مِن كِتابِ اللَّهِ عزّ وجلّ النّاسِخَ مِنَ المَنسوخِ ، وَالخاصَّ مِنَ العامِّ ، وَالمُحكَمَ مِنَ المُتَشابِهِ ، وَالرُّخَصَ مِنَ العَزائِمِ ، وَالمَكِّيَّ وَالمَدَنِيَّ ، وأسبابَ التَّنزيلِ ، وَالمُبهَمَ مِنَ القُرآنِ في ألفاظِهِ المُنقَطِعَةِ وَالمُؤَلَّفَةِ ، وما فيهِ مِن عِلمِ القَضاءِ وَالقَدَرِ ، وَالتَّقديمِ وَالتَّأخيرِ ، وَالمُبَيَّنِ وَالعَميقِ ، وَالظّاهِرِ وَالباطِنِ وَالاِبتِداءِ وَالاِنتِهاءِ ، وَالسُّؤالِ وَالجَوابِ ، وَالقَطعِ وَالوَصلِ ، وَالمُستَثنى‏ مِنهُ وَالجاري فيهِ ، وَالصِّفَةِ لِما قَبلُ مِمّا يَدُلُّ عَلى‏ ما بَعدُ ، وَالمُؤَكَّدِ مِنهُ وَالمُفَصَّلِ ، وعَزائِمِهِ ورَخُصِهِ ، ومَواضِعِ فَرائِضِهِ وأحكامِهِ ، ومَعنى‏ حَلالِهِ وحَرامِهِ الَّذي هَلَكَ فيهِ المُلحِدونَ ، وَالمَوصولِ مِنَ الأَلفاظِ وَالمَحمولِ عَلى‏ ما قَبلَهُ ، وعَلى‏ ما بَعدَهُ ؛ فَلَيسَ بِعالِمٍ بِالقُرآنِ ، ولا هُوَ مِن أهلِهِ .۲

۱۵۱۲.الإمام الباقر عليه السلام : نَحنُ تَراجِمَةُ وَحيِ اللَّهِ .۳

۱۵۱۳.الكافي عن أبي الصباح : وَاللَّهِ لَقَد قالَ لي جَعفَرُ بنُ مُحَمَّد عليه السلام: إنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ التَّنزيلَ وَالتَّأويلَ ، فَعَلَّمَهُ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله عَلِيّاً عليه السلام ، قالَ: وعَلَّمَنا وَاللَّهِ .۴

۱۵۱۴.الإمام الصادق عليه السلام - في رِسالَةٍ - : وأمّا ما سَأَلتَ مِنَ القُرآنِ ، فَذلِكَ أيضاً مِن خَطَراتِكَ المُتَفاوِتَةِ المُختَلِفَةِ ؛ لِأَنَّ القُرآنَ لَيسَ عَلى‏ ما ذَكَرتَ ، وكُلُّ ما سَمِعتَ فَمَعناهُ غَيرُ ما ذَهَبتَ إلَيهِ ، وإنَّمَا القُرآنُ أمثالٌ لِقَومٍ يَعلَمونَ دونَ غَيرِهِم ، ولِقَومٍ يَتلَونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ ، وهُمُ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِهِ ويَعرِفونَهُ ، فَأَمّا غَيرُهُم فَما أشَدَّ إشكالَهُ عَلَيهِم ، وأبعَدَهُ مِن مَذاهِبِ قُلوبِهِم ، ولِذلِكَ قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله: إنَّهُ لَيسَ شَي‏ءٌ بِأَبعَدَ مِن قُلوبِ الرِّجالِ مِن تَفسيرِ القُرآنِ ، وفي ذلِكَ تَحَيَّرَ الخَلائِقُ أجمَعونَ إلّا مَن شاءَ اللَّهُ.
وإنَّما أرادَ اللَّهُ بِتَعمِيَتِهِ في ذلِكَ أن يَنتَهوا إلى‏ بابِهِ وصِراطِهِ ، وأن يَعبُدوهُ ويَنتَهوا في قَولِهِ إلى‏ طاعَةِ القُوّامِ بِكِتابِهِ ، وَالنّاطِقينَ عَن أمرِهِ ، وأن يَستَنبِطوا مَا احتاجوا إلَيهِ مِن ذلِكَ عَنهُم ، لا عَن أنفُسِهِم ، ثُمَّ قالَ: (وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى‏ أُوْلِى الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ)۵ فَأَمّا عَن غَيرِهِم فَلَيسَ يُعلَمُ ذلِكَ أبَداً ، ولا يوجَدُ ، وقَد عَلِمتَ أنَّهُ لا يَستَقيمُ أن يَكونَ الخَلقُ كُلُّهُم وُلاةَ الأَمرِ ، إذاً لا يَجِدونَ مَن يَأتَمِرونَ عَلَيهِ ، ولا مَن يُبَلِّغونَهُ أمرَ اللَّهِ ونَهيَهُ ، فَجَعَلَ اللَّهُ الوُلاةَ خَواصَّ لِيَقتَدِيَ بِهِم مَن لَم يَخصُصهُم بِذلِكَ ، فَافهَم ذلِكَ إن شاءَ اللَّهُ.
وإيّاكَ وإيّاكَ وتَلاوَةَ۶ القُرآنِ بِرَأيِكَ ! فَإِنَّ النّاسَ غَيرُ مُشتَرِكينَ في عِلمِهِ كَاشتِراكِهِم فيما سِواهُ مِنَ الاُمورِ، ولا قادِرينَ عَلَيهِ ولا عَلى‏ تَأويلِهِ إلّا مِن حَدِّهِ وبابِهِ الَّذي جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُ ، فَافهَم إن شاءَ اللَّهُ ، وَاطلُبِ الأَمرَ مِن مَكانِهِ تَجِدُه إن شاءَ اللَّهُ .۷

1.تفسير العيّاشي: ج ۱ ص ۱۶ ح ۸ ، بصائر الدرجات: ص ۱۹۴ ح ۶ وص ۵۰۷ ح ۷ كلّها عن مرازم ، بحار الأنوار: ج ۹۲ ص ۸۹ ح ۳۱ .

2.بحار الأنوار: ج ۹۳ ص ۴ نقلاً عن تفسير النعماني عن إسماعيل بن جابر .

3.الكافي: ج ۱ ص ۱۹۲ ح ۳ ، بصائر الدرجات: ص ۱۰۴ ح ۶ كلاهما عن سدير ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۵۳۵ عن سدير عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۱۰۵ ح ۴ .

4.الكافي: ج ۷ ص ۴۴۲ ح ۱۵ ، تهذيب الأحكام: ج ۸ ص ۲۸۶ ح ۱۰۵۲ ، تفسير العيّاشي: ج ۱ ص ۱۷ ح ۱۳ وليس فيه ذيله ، بصائر الدرجات: ص ۲۹۵ ح ۲ وفيه «فعلّم رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله وعلّمنا واللَّه» .

5.النساء: ۸۳ .

6.كذا ، والظاهر أنّ المراد به تأويله .

7.المحاسن: ج ۱ ص ۴۱۷ ح ۹۶۰ ، بحار الأنوار: ج ۹۲ ص ۱۰۰ ح ۷۲ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8744
صفحه از 580
پرینت  ارسال به