۱۵۰۵.امام حسن عليه السلام - در مجلس معاويه - : من ، پسر بهترين كنيزان [خدا] و بانوى بانوان هستم. پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله با علم خداوندِ بزرگ و بلندمرتبه ، ما را تغذيه كرد، و تأويل [و تفسير ]قرآن و احكام دشوار را به ما آموخت. ارجمندى و بزرگى، و سخن بلند، و افتخار و برترى ، از آنِ ماست.
۱۵۰۶.امام باقر عليه السلام: از جمله علومى كه به ما داده شده، [علمِ] تفسير و احكام قرآن است.
۱۵۰۷.امام باقر عليه السلام - در باره آيه : (بگو: خدا كافى است و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد) - : مقصود او، ما هستيم، و در رأس ما على عليه السلام است كه پس از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، برترين و بهترينِ ماست.
۱۵۰۸.امام باقر عليه السلام: اگر براى دانشِ خود - كه خداوند عزّ وجلّ به من داده است - كسانى را مىيافتم كه آن را تحمّل كنند، هر آينه از كلمه (صمد) ، توحيد و اسلام و ايمان و دين و احكام را نشر مىدادم.
۱۵۰۹.تفسير العيّاشى - به نقل از فضيل بن يسار - : از امام باقر عليه السلام در باره اين حديث: «هيچ آيهاى در قرآن نيست ، مگر اين كه ظاهرى و باطنى دارد، و هيچ حرفى در آن نيست، مگر اين كه مرزى دارد و هر مرزى ورودگاهى دارد» پرسيدم : مقصود از اين كه ظاهرى و باطنى دارد، چيست؟
فرمود: «ظاهر و باطن آن ، تأويل آن است. پارهاى از آنها تحقّق يافته و پارهاى ديگر هنوز تحقّق نيافته است. مانند خورشيد و ماه ، در جريان است و هر زمان كه وقتش برسد ، تحقّق مىيابد. خداوند متعال فرموده است: (و تأويل آن را نمىداند ، مگر خدا و ريشهداران در دانش). ماييم كه آن را مىدانيم» .