۱۶۵۴.تفسير العيّاشى - به نقل از جابر - : از امام باقر عليه السلام در باره اين آيه: (هر امّتى فرستادهاى دارد . پس چون پيامبرشان به سوى آنان آمد، ميانشان به داد، داورى مىشود و به آنان ستم نمىشود) پرسيدم .
فرمود: «تفسير باطنى آيه، اين است كه هر ملّتى از اين امّت، فرستادهاى از خاندان محمّد دارد . او به سوى آن ملّت كه وى فرستاده به سوى آنهاست، مىرود و آنان، همان اوليا و فرستاده اند». امّا درباره سخن خداوند: (وقتى فرستادهشان آمد، در ميانشان به داد، داورى مىشود)، فرمود: «به اين معناست كه فرستادهها در ميان آنان به داد، داورى مىكنند، و چنان كه خداوند فرموده، به آنان ستم نمىشود» .
۱۶۵۵.الكافى - به نقل از يعقوب بن جعفر بن ابراهيم - : خدمت امام كاظم عليه السلام بودم كه مردى مسيحى آمد و ما هم با او در وادى عريض بوديم. مسيحى گفت:... خدا كارت را به سامان كند! من سؤالى از تو دارم.
فرمود: «بپرس» .
گفت: از كتاب خداى متعال برايم سخن بگو كه بر محمّد، نازل كرده و محمّد، آن را بر زبان آورده و آن را آن گونه كه خدا توصيف كرده، توصيف نموده است و خدا فرموده: (حا . ميم! سوگند به كتاب روشنگر . ما آن را در شبى مبارك، فرو فرستاديم. ما هشدار دهندگانيم. در آن [شب]، هر كارى [به گونه ]حكمتآميز، فيصله مىيابد) . تفسير باطنى اين چيست؟
فرمود: (حا . ميم)، محمد صلى اللَّه عليه و آله است كه همانى است كه در كتاب هود، بر او نازل شده است، و [حاميم ]حروفش ناقص است. (كتاب روشنگر) امير مؤمنان على عليه السلام است. (شب)، فاطمه است. و اين سخن خداوند: (در آن، هر كارى [به گونه] حكمتآميز، فيصله مىيابد)، مىگويد: از آن شب، خير فراوانى بيرون مىآيد؛ مرد حكيم، مرد حكيم، مرد حكيم».
آن مرد گفت: اوّلى و آخرينِ اين مردان را معرّفى كن.
فرمود: «صفت آنها، مشابه است ؛ ولى سومين نفر را برايت توصيف مىكنم كه از نسل او چه بيرون مىآيد. او در نزد شما در كتابهايى كه بر شما نازل شده، هست، اگر تغيير نداده و تحريف نكرده باشيد، و كفر بورزيد، و البتّه در گذشته اين كار را كردهايد» .