۱۵۷۲.الكافى - به نقل از زراره - : به امام باقر عليه السلام گفتم: از كجا متوجّه شديد و فرموديد كه: «مسح بايد بر بخشى از سر و بخشى از دو پا باشد؟»
امام عليه السلام خنديد و آن گاه فرمود: «اى زراره! پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را فرموده است، و كتاب خداوند هم همين را آورده است؛ زيرا خداوند عزّ وجلّ مىفرمايد: (صورتتان را بشوييد). پس ما از اين فهميديم كه شايسته است تمامىِ صورت شسته شود. آن گاه فرموده است: (و دستانتان را تا آرنج بشوييد)» .
بعد، ميان دو سخن، فاصله انداخت و فرمود : (به سرتان مسح بكشيد). وقتى فرمود: (به سرتان)، به خاطر "به" فهميديم كه بخشى از سر است. بعد، «أرجلكم ؛ پاهايتان» را در آيه به «رؤوسكم؛ سرهايتان» عطف نمود، همان طور كه دستها را به صورت، ملحق كرد و سپس فرمود: (و بر پاهايتان تا دو برآمدگى) . وقتى اين را به سر، [رؤوسكم] عطف كرده، فهميديم كه مسح نيز بر بخشى از پا [و نه همه آن ]است. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هم براى مردم، اين گونه تفسير كرده است؛ ولى آن را تباه كردند» .
سپس فرمود: «(اگر آبى نيافتيد، با خاكى پاك تيمّم كنيد، و بر صورت و دستهايتان مسح نماييد) . پس وقتى آب نيافتيد، وضو را ساقط كرد و به جاى شستن برخى جاها در وضو، در تيمّم، مسح را قرار داد؛ چون فرمود: (بر صورتتان) . بعد به آن عطف فرمود: (و [بر] دستانتان) . سپس فرمود: (از آن) ، يعنى از آن تيمّم به اينها مسح بكشيد؛ زيرا او مىداند كه خاك تيمّم، به همه صورت نمىرسد؛ چون بخشى از آن خاك، به كف دست مىچسبد و به جاى ديگر نمىرسد» .
سپس فرمود : (خداوند نمىخواهد بر شما قرار دهد) در دين ، (حرجى را) و حرج ، يعنى سختى .
۱۵۷۳.الكافى - به نقل از على بن يقطين - : مهدى [عبّاسى] از امام كاظم عليه السلام در باره خَمر (شراب) پرسيد كه: آيا خمر در كتاب خداى عزّ وجلّ هم حرام شده است؛ چرا كه مردم مىدانند كه از ميخوارگى نهى شدهاند؛ امّا حرام بودن آن را نمىدانند؟
امام كاظم عليه السلام به او فرمود: «بله، اى امير المؤمنين! خمر در كتاب خدا هم حرام شمرده شده است» .
گفت: آن در كجاى كتاب خدا - كه نامش شكوهمند است - ، حرام شده، اى ابو الحسن؟
فرمود: «در اين سخن خداوند عزّ وجلّ: (بگو: پروردگار من، زشتىها را حرام كرده است، آشكار و پنهان آنها را و گناه و تجاوز ناحق را نيز) ؛ امّا اين سخن او: (آشكار آنها)، يعنى زناى علنى و نصب پرچمهايى كه زنان بدكار و فاحشه در دوران جاهليت بالا مىبردند. امّا اين سخن خداى عزّ وجلّ: (پنهان را)، يعنى زنان پدرانتان. چون قبل از بعثت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله وقتى مرد زندارى مىمرد، پسرش بعد از او با زن او ازدواج مىكرد - البتّه در صورتى كه آن زن، مادرش نبود - . خداوند عزّ وجلّ اين را حرام كرد. امّا منظور از (گناه) خودِ خمر است. خداوند عزّ وجلّ در جاى ديگرى فرموده است: (از تو در باره خمر و قمار مىپرسند . بگو: در هر دو، گناه بزرگ و سودهايى براى مردم هست) . "گناه"، در كتاب خدا، خمر و قمار است. و گناه اين دو، بزرگتر از سود آنهاست، همان گونه كه خداوند متعال فرموده است» .
مهدى گفت: اى على بن يقطين! به خدا سوگند، اين فتوا، هاشمى است.
به مهدى گفتم: به خدا سوگند - اى امير المؤمنين - ، راست گفتى. سپاس، خداى را كه اين علم را از خاندان شما بيرون نبرد!
به خدا سوگند، مهدى، هيچ درنگى نكرد و بلافاصله به من گفت: اى رافضى! راست گفتى.