145
شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم

۱۵۷۲.الكافى - به نقل از زراره - : به امام باقر عليه السلام گفتم: از كجا متوجّه شديد و فرموديد كه: «مسح بايد بر بخشى از سر و بخشى از دو پا باشد؟»
امام عليه السلام خنديد و آن گاه فرمود: «اى زراره! پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را فرموده است، و كتاب خداوند هم همين را آورده است؛ زيرا خداوند عزّ وجلّ مى‏فرمايد: (صورتتان را بشوييد). پس ما از اين فهميديم كه شايسته است تمامىِ صورت شسته شود. آن گاه فرموده است: (و دستانتان را تا آرنج بشوييد)» .
بعد، ميان دو سخن، فاصله انداخت و فرمود : (به سرتان مسح بكشيد). وقتى فرمود: (به سرتان)، به خاطر "به" فهميديم كه بخشى از سر است. بعد، «أرجلكم ؛ پاهايتان» را در آيه به «رؤوسكم؛ سرهايتان» عطف نمود، همان طور كه دست‏ها را به صورت، ملحق كرد و سپس فرمود: (و بر پاهايتان تا دو برآمدگى) . وقتى اين را به سر، [رؤوسكم‏] عطف كرده، فهميديم كه مسح نيز بر بخشى از پا [و نه همه آن ]است. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هم براى مردم، اين گونه تفسير كرده است؛ ولى آن را تباه كردند» .
سپس فرمود: «(اگر آبى نيافتيد، با خاكى پاك تيمّم كنيد، و بر صورت و دستهايتان مسح نماييد) . پس وقتى آب نيافتيد، وضو را ساقط كرد و به جاى شستن برخى جاها در وضو، در تيمّم، مسح را قرار داد؛ چون فرمود: (بر صورتتان) . بعد به آن عطف فرمود: (و [بر] دستانتان) . سپس فرمود: (از آن) ، يعنى از آن تيمّم به اينها مسح بكشيد؛ زيرا او مى‏داند كه خاك تيمّم، به همه صورت نمى‏رسد؛ چون بخشى از آن خاك، به كف دست مى‏چسبد و به جاى ديگر نمى‏رسد» .
سپس فرمود : (خداوند نمى‏خواهد بر شما قرار دهد) در دين ، (حرجى را) و حرج ، يعنى سختى .

۱۵۷۳.الكافى - به نقل از على بن يقطين - : مهدى [عبّاسى‏] از امام كاظم عليه السلام در باره خَمر (شراب) پرسيد كه: آيا خمر در كتاب خداى عزّ وجلّ هم حرام شده است؛ چرا كه مردم مى‏دانند كه از ميخوارگى نهى شده‏اند؛ امّا حرام بودن آن را نمى‏دانند؟
امام كاظم عليه السلام به او فرمود: «بله، اى امير المؤمنين! خمر در كتاب خدا هم حرام شمرده شده است» .
گفت: آن در كجاى كتاب خدا - كه نامش شكوهمند است - ، حرام شده، اى ابو الحسن؟
فرمود: «در اين سخن خداوند عزّ وجلّ: (بگو: پروردگار من، زشتى‏ها را حرام كرده است، آشكار و پنهان آنها را و گناه و تجاوز ناحق را نيز) ؛ امّا اين سخن او: (آشكار آنها)، يعنى زناى علنى و نصب پرچم‏هايى كه زنان بدكار و فاحشه در دوران جاهليت بالا مى‏بردند. امّا اين سخن خداى عزّ وجلّ: (پنهان را)، يعنى زنان پدرانتان. چون قبل از بعثت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله وقتى مرد زن‏دارى مى‏مرد، پسرش بعد از او با زن او ازدواج مى‏كرد - البتّه در صورتى كه آن زن، مادرش نبود - . خداوند عزّ وجلّ اين را حرام كرد. امّا منظور از (گناه) خودِ خمر است. خداوند عزّ وجلّ در جاى ديگرى فرموده است: (از تو در باره خمر و قمار مى‏پرسند . بگو: در هر دو، گناه بزرگ و سودهايى براى مردم هست) . "گناه"، در كتاب خدا، خمر و قمار است. و گناه اين دو، بزرگ‏تر از سود آنهاست، همان گونه كه خداوند متعال فرموده است» .
مهدى گفت: اى على بن يقطين! به خدا سوگند، اين فتوا، هاشمى است.
به مهدى گفتم: به خدا سوگند - اى امير المؤمنين - ، راست گفتى. سپاس، خداى را كه اين علم را از خاندان شما بيرون نبرد!
به خدا سوگند، مهدى، هيچ درنگى نكرد و بلافاصله به من گفت: اى رافضى! راست گفتى.


شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
144

۱۵۷۲.الكافي عن زرارة : قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : ألا تُخبِرُني مِن أينَ عَلِمتَ وقُلتَ : إنَّ المَسحَ بِبَعضِ الرَّأسِ وبَعضِ الرِّجلَينِ؟
فَضَحِكَ ، ثُمَّ قالَ : يا زُرارَةُ ، [قالَهُ‏] ۱ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، ونَزَلَ بِهِ الكِتابُ مِنَ اللَّهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ عزّ وجلّ يَقولُ : (فَاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ) فَعَرَفنا أنَّ الوَجهَ كُلَّهُ يَنبَغي أن يُغسَلَ ، ثُمَّ قالَ : (وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ) ، ثُمَّ فَصَلَ بَينَ الكَلامِ فَقالَ : (وَامْسَحُواْ بِرُءُوسِكُمْ) فَعَرَفنا حينَ قالَ : (بِرُءُوسِكُمْ) أنَّ المَسحَ بِبَعضِ الرَّأسِ لِمَكانِ الباءِ ، ثُمَّ وَصَلَ الرِّجلَينِ بِالرَّأسِ كَما وَصَلَ اليَدَينِ بِالوَجهِ ، فَقالَ : (وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ) فَعَرَفنا حينَ وَصَلَها بِالرَّأسِ أنَّ المَسحَ عَلى‏ بَعضِها ، ثُمَّ فَسَّرَ ذلِكَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله لِلنّاسِ فَضَيَّعوهُ .
ثُمَّ قالَ : (فَلَمْ تَجِدُواْ مَاءً فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ) ، فَلَمّا وَضَعَ الوُضوءَ إن لَم تَجِدُوا الماءَ ، أثبَتَ بَعضَ الغَسلِ مَسحاً ؛ لِأَنَّهُ قالَ : (بِوُجُوهِكُمْ) ثُمَّ وَصَلَ بِها (وَأَيْدِيكُمْ) ، ثُمَّ قالَ : (مِنهُ) أي مِن ذلِكَ التَّيَمُّمِ ؛ لِأَنَّهُ عَلِمَ أنّ ذلِكَ أجمَعَ لَم يَجرِ عَلَى الوَجهِ ؛ لِأَنَّهُ يَعلَقُ مِن ذلِكَ الصَّعيدِ بِبَعضِ الكَفِّ ولا يَعلَقُ بِبَعضِها .
ثُمَّ قالَ : (مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم) فِي الدّينِ (مِّنْ حَرَجٍ)۲ ، وَالحَرَجُ : الضّيقُ .۳

۱۵۷۳.الكافي : قالَ عَليُّ بنُ يَقطينٍ : سَأَلَ المَهدِيُّ أبَا الحَسَنِ عليه السلام عَنِ الخَمرِ ، هَل هِيَ مُحَرَّمَةٌ في كِتابِ اللَّهِ عزّ وجلّ ؟ فَإِنَّ النّاسَ إنَّما يَعرِفونَ النَّهيَ عَنها ولا يَعرِفونَ التَّحريمَ لَها .
فَقالَ لَهُ أبُو الحَسَنِ عليه السلام : بَل هِيَ مُحَرَّمَةٌ في كِتابِ اللَّهِ عزّ وجلّ يا أميرَ المُؤمِنينَ .
فَقالَ لَهُ : في أيِّ مَوضِعٍ هِيَ مُحَرَّمَةٌ في كِتابِ اللَّهِ جَلَّ اسمُهُ يا أبَا الحَسَنِ؟
فَقالَ : قَولُ اللَّهِ عزّ وجلّ : (قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّىَ الْفَوَ حِشَ مَاظَهَرَ مِنْهَا وَمَابَطَنَ وَالإِْثْمَ وَ الْبَغْىَ بِغَيْرِ الْحَقِ‏ّ)۴، فَأَمّا قَولُهُ: (مَاظَهَرَ مِنْهَا) يَعنِي‏الزِّنا المُعلَنَ ونَصبَ الرّاياتِ الَّتي كانَت تَرفَعُها الفَواجِرُ لِلفَواحِشِ فِي الجاهِلِيَّةِ، وأمّا قَولُهُ عزّ وجلّ: (وَمَا بَطَنَ) يَعني ما نَكَحَ مِنَ‏الآباءِ؛ لِأَنَّ النّاسَ كانوا قَبلَ أن يُبعَثَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله إذا كانَ لِلرَّجُلِ زَوجَةٌ وماتَ عَنها ، تَزَوَّجَها ابنُهُ مِن بَعدِهِ - إذا لَم تَكُن اُمَّهُ - فَحَرَّمَ اللَّهُ عزّ وجلّ ذلِكَ . وأمَّا (الإِْثْمَ) فَإِنَّها الخَمرَةُ بِعَينِها ، وقَد قالَ اللَّهُ عزّ وجلّ في مَوضِعٍ آخَرَ : (يَسَْلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَفِعُ لِلنَّاسِ)۵فَأَمَّا الإِثمُ في كِتابِ اللَّهِ فَهِيَ الخَمرَةُ وَالمَيسِرُ ، وإثمُهُما أكبَرُ كَما قالَ اللَّهُ تَعالى‏ .
قالَ : فَقالَ المَهدِيُّ : يا عَلِيَّ بنَ يَقطينٍ ، هذِهِ وَاللَّهِ فَتوَى هاشِمِيَّةٌ . قالَ : قُلتُ لَهُ : صَدَقتَ وَاللَّهِ يا أميرَ المُؤمِنينَ ، الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذي لَم يُخرِج هذَا العِلمُ مِنكُم أهلَ البَيتِ . قالَ : فَوَ اللَّهِ ، ما صَبَرَ المَهدِيُّ أن قالَ لي : صَدَقتَ يا رافِضِيُّ .۶

1.المصادر الاُخرى .

2.المائدة : ۶ .

3.الكافي : ج ۳ ص ۳۰ ح ۴ ، تهذيب الأحكام : ج ۱ ص ۶۱ ح ۱۶۸ ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۱ ص ۱۰۳ ح ۲۱۲ ، علل الشرائع : ص ۲۷۹ ح ۱ ، عوالي اللآلي : ج ۲ ص ۱۹۴ ح ۹۰ وفيه صدره إلى «فضيّعوه» ، بحار الأنوار : ج ۸۰ ص ۲۸۹ ح ۴۶ .

4.الأعراف : ۳۳ .

5.البقرة : ۲۱۹ .

6.الكافي : ج ۶ ص ۴۰۶ ح ۱ ، تفسير العيّاشي : ج ۲ ص ۱۷ ح ۳۸ و ليس فيه ذيله من «وإثمهما أكبر ...» ، فقه القرآن : ج ۲ ص ۲۸۲ نحوه ، بحار الأنوار : ج ۴۸ ص ۱۴۹ ح ۲۴ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث - جلد چهارم
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، اصغر هادوي کاشاني، محمّد احسانى‏فر لنگرودى، علي‌رضا نظري خرّم، محمّدرضا حسين‌زاده، علي شاه‌ علي‌زاده، حميد رضا شيخي (مترجم)
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    02/01/1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8098
صفحه از 580
پرینت  ارسال به