قدرت و اختیار بر آن ندارد، بلکه با وجود قدرت و اختیار، به این جهت که عادل و حکیم است و عادل و حکیم، کاری خلاف عقل انجام نمیدهد. تفتازانی خود به این مطلب اشاره دارد: «واعترض بأنه وإن لم یفعل القبیح لصارف الحكمة، لكنه قادر علیه، بتمكن منه».۱
دلیل هفتم: ناسازگاری حُسن و قُبح ذاتی و عقلی با جبر و نظریه کسب
عقلاً تنها افعال اختیاری متصف به حُسن و قُبح و مدح و ذم میشوند؛ در حالیکه طبق نظریه کسب اشعری، انسان مختار نیست؛ زیرا خداوند خالق افعال انسان است و مقصود از کسب، تقارن ایجاد فعل و ایجاد قدرت حادث و بیتأثیر در انسان است.۲ البته، اشاعره متأخر تفسیرهای دیگری نیز ارائه کردهاند،۳ اما هیچیک از اشاعره اختیار انسان به معنای توانایی بر انجام و ترک افعال را قبول ندارند. فخر رازی میگوید:
وأما أنه لا یقبح من العبد، فلأن ما یصدر عن العبد صادر عنه على سبیل الاضطرار لما بینا أنه یستحیل صدور الفعل عنه، إلا إذا أحدث اللّه تعالى الداعى فیه إلى ذلك الفعل ومتى أحدث اللّه تعالى الداعى فیه، كان الفعل واجباً وبالاتفاق لا یقبح من المضطر شیء.۴
عضد الدین ایجی در این باره میگوید:
ان العبد مجبور فی أفعاله واذا كان كذلك لم یحكم العقل فیها بحسن ولا قبح.۵
میر سید شریف در توضیح استدلال ایجی میگوید: «لان ما لیس فعلاً اختیاریاً لا