او در موضعی دیگر عقیده اشاعره را در انکار حُسن و قُبح ذاتی و نیز عقلی اینگونه بیان میکند:
ومذهب أهل الحق من الأشاعرة وغیرهم أن الحسن والقبح لیس وصفا ذاتیا للحسن والقبیح ولا أن ذلك مما یدرك بضرورة العقل، أو نظره؛ بل إطلاق لفظ الحسن والقبیح عندهم باعتبارات غیر حقیقیة؛ بل إضافیة یمكن تغیرها وتبدلها بالنظر إلى الأشخاص والأزمان والأحوال.۱
شهید اوّل در این مورد میگوید:
وتحقیق القول فی ذلك یتوقّف على مقدّمتین: الأولى أنّ العقل یحكم بحسن أشیاء وقبح أشیاء كما مرّ والعلم بذلك ضروری …، الثانیة هل حسن الأشیاء وقبحها للذات، أو للوجه اللاحق للذات؟۲
همانگونه که در این عبارات میبینیم، بحث ثبوتی و ذاتی از بحث اثباتی و عقلی، جدا شده و ذاتی و عقلی بودن حُسن و قُبح به امامیه و معتزله نسبت داده شده و انکار این دو مطلب از سوی اشاعره بیان شده است. اشاعره در مقام ثبوت، حُسن و قُبح را امری اعتباری غیر حقیقی و نسبی و قابل تغییر دانستهاند و در مقام اثبات، امری شرعی.
در مقام اثبات، بحث امامیه و معتزله این است که با توجه به این که حُسن و قُبح ذاتی است، آیا عقل میتواند این حُسن و قُبح را، دستکم در پارهای موارد درک کند یا خیر؟ در اینجا بحث بر سر حُسن و قُبح عقلی است و متکلمان امامی و معتزلی آن را قبول دارند. در کتابهای کلامی امامیه و معتزله وقتی حُسن و قُبح عقلی و شرعی مطرح میشود هر دو بحث با هم مراد است، یعنی آنان حُسن و قُبح