از حُسن و قُبح افعال، در علم اخلاق و علم اصول فقه نیز بحث میشود، اما در این دو علم، حُسن و قُبح افعال انسان مورد بحث است نه حُسن و قُبح افعال الهی. در حالیکه بحث اصلی در علم کلام، درباره حُسن و قُبح افعال الهی است، هرچند به افعالِ انسان نیز گاه اشاره میشود.
معمولاً در کتابهای کلامی، بحث حُسن و قُبح، به این صورت مطرح میشود که آیا حُسن و قُبح افعال، عقلی است یا شرعی و پس از آن گفته میشود که اشاعره حُسن و قُبح را شرعی میدانند و امامیه و معتزله آن را عقلی میدانند. برای مثال، علّامه حلّی عبارت خواجه نصیر را این گونه تفسیر میکند:
بدأ بقسمة الفعل إلى الحسن والقبیح وبین أن الحسن والقبح أمران عقلیان وهذا حكم متفق علیه بین المعتزلة وأما الأشاعرة فإنهم ذهبوا إلى أن الحسن والقبح إنما یستفادان من الشرع فكل ما أمر الشارع به فهو حَسن وكل ما نهى عنه فهو قبیح ولو لا الشرع لم یكن حسن ولا قبح.۱
در حالی که این بحث، همانطور که برخی متکلمان و اصولیان گفتهاند، در سه مقام ثبوت و اثبات و ملازمه قابل پیگیری است. در مقام ثبوت، بحث در این است که آیا افعال، در ذات خود و قطعِ نظر از امر و نهی شارع، حُسن و قُبح دارند؟ گاه از این مطلب، به حُسن و قُبح ذاتی تعبیر میشود. سیفالدین آمدی - از متکلمان اشعری - حُسن و قُبح ذاتی و نیز عقلی را به معتزله نسبت میدهد. او مینویسد:
فقال بعض المعتزلة: العقل ما یعرف به قبح القبیح وحسن الحسن. بناء على فاسد أصولهم، إن الحسن والقبح وصف ذاتى یمكن تعقله لا من جهة الشارع.۲