163
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

فصل چهارم: تبیین دیدگاه برگزیده

بحث حُسن و قُبح عقلی را می‌توان در سه حوزه معناشناسی، وجودشناسی و معرفت‌شناسی پی‌گیری کرد. در بحث معناشناسی باید معانی مطرح شده برای حُسن و قُبح را بررسی کرد و معنا یا معانی‌ای که به بحث حُسن و قُبح به عنوان قاعده کلامی درباره افعال خدا مربوط می‌شود، از دیگر معانی جدا کرد. در بحث وجود‌شناسی باید روشن ساخت که آیا این معنا یا معانی واقعی‌اند؟ در بحث معرفت‌شناسی باید روشن کرد که اگر این معانی واقعی‌اند، آیا عقل توان درک آن‌ها را دارد؟۱

معناشناسی حُسن و قُبح

از مجموع سخنان متکلمان و فیلسوفان نُه معنای زیر را می‌توان برای حُسن و قُبح

1.. عدم تفکیک این سه بحث، سبب ابهام و خلط مباحث می‌شود. برای مثال، آقای حسن حنفی درباره حُسن و قُبح، سه نظریه را مطرح می‌کند. نظریۀ اول، نظریۀ تکوینی و وجودی است. این به اصطلاح نظریه، به وجود‌شناسی حُسن و قُبح مربوط می‌شود. نظریۀ دوم، نظریۀ حسّی است که دو معنای حُسن و قُبح در آن مطرح می‌شود. نظریۀ سوم، حاوی یکی دیگر از معانی حُسن و قُبح، یعنی کمال و نقص است. نک: من العقیده الی الثوره، ج۳، ص ۳۹۳۔۴۰۴.


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
162

عبارت خواجه «لجاز التعاکس»، می‌گوید:

أنه لو لم یكن الحسن والقبح عقلیین لجاز أن یقع التعاكس فی الحسن والقبح بأن یكون ما نتوهمه حسناً قبیحاً وبالعكس فكان یجوز أن یكون هناك أمم عظیمة تعتقد حسن مدح من أساء إلیهم وذمّ من أحسن كما حصل لنا اعتقاد عكس ذلك ولما علم كل عاقل بطلان ذلك جزمنا باستناد هذه الأحكام إلى القضایا العقلیة لا الأوامر والنواهی الشرعیة ولا العادات.۱

اشاعره که معتقد به حُسن و قُبح ذاتی و عقلی نیستند، می‌توانند پاسخ دهند که چنین لازمه‌‌ای هیچ مشکلی ندارد و این امکان وجود داشته که خداوند بر خلاف آن چه امروزه حسن و قبیح است، امر و نهی کند. برخی اشاعره برای اثبات این امکان، بلکه تحقق آن، مواردی مانند تکلیف بمالایطاق را ذکر کرده‌اند۲ که البته، این موارد، بر اساس برخی مبانی نادرستِ اشاعره، مانند «کسب» است و پذیرفته نیست.

در سخنان برخی فلاسفه که پیش‌تر نقل شد آمده بود که یکی از منشا‌‌ءهای حُسن و قُبح‌‌های موجود، شریعت انبیاء است. بر این اساس، اشاعره می‌توانند ادعا کنند که همین حُسن و قُبح‌هایی که امروزه میان عُقلا جریان دارد از ناحیه شرع است.

این دلیل را تنها می‌توان توضیح دلیل اوّل، یعنی وجدان، دانست؛ به این بیان که عقل نمی‌تواند بپذیرد که برای مثال، خداوند از عدل نهی کند و به ظلم امر کند یا امت یک دین، بر اساس اوامر آن دین بپذیرند که کسی که به آنان خوبی کرده باید مذمّت و کیفر ببیند.

1.. علّامه حلّى، كشف المراد، ص ۳۰۳۔۳۰۴.

2.. نک: فخر رازى‏، التفسیر الکبیر، ج۷، ص ۱۱۶۔۱۱۷.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6871
صفحه از 207
پرینت  ارسال به