در خصوص این مطلب که خواجه نصیر دیدگاه فلاسفه را متفاوت با دیدگاه اشاعره میداند، چون فلاسفه معتقدند عقل عملی، حُسن و قُبح، به معنای مصالح فردی و نوعی، را درک میکند، دو نکته وجود دارد: نکته نخست این که در بحث از دیدگاه اشاعره دیدیم که آنان تصریح کردهاند که عقل حُسن و قُبح به معنای مصلحت و مفسده را درک میکند و حتی فراتر از این، برخی از آنان حُسن و قُبح به معنای مدح و ذم عقل را هم پذیرفتند؛ به شرطی که لازمه آن مدح و ذم شارع نباشد.
نکته دوم این است که درک مصلحت و مفسده را ادراک عقل عملی دانستن، مجرّد اصطلاح است و تأثیری در بحث ایجاد نمیکند. ممکن است این گونه اصطلاح کنیم که درک حُسن و قُبح به معنای استحقاق مدح و ذم کار عقل عملی است، نه عقل نظری. اساساً عقل حقیقتی واحد است که ادراکات مختلف دارد و این که برخی از آنها را ادراک عقل نظری بدانیم یا عقل عملی، تأثیری در بحث ایجاد نمیکند. اشاعره هم میتوانند بگویند اتفاقاً ما هم قبول داریم که عقل عملی حُسن و قُبح را درک میکند آن هم نه به یک معنا، بلکه به چهار معنا که یکی از آنها معنایی است که فلاسفه بدان معتقدند.
ابن میثم بحرانی (م۶۷۹) میگوید: محل اختلافِ اشاعره، فلاسفه و عدلیه را حُسن و قُبح به معنای تعلق مدح و ذم و ثواب و عِقاب است. اشاعره آن را شرعی میدانند و فلاسفه آن را غیر بدیهی و به جهت اینکه نظام اجتماع پابرجا باشد، میدانند؛ ولی عدلیه بر این باورند که حُسن و قُبح گاه از مستقلات عقلی است، یعنی عقل بدون شرع آنها را میفهمد و گاه از اموری است که باید از جانب شرع بیان بشود. آن اموری که عقلی است دو قسم است: بدیهی و نظری. بدیهی مثل شُکر منعم و قُبح ظلم و نظری مثل قبح کذبی که سودمند است و یا حسن صدقی که مضر است.
البحث الثانى: [الحسن والقبح]: الحسن والقبح قد یراد بهما ملائمة الطبع ومنافرته وقد یراد بهما صفة كمال او نقصان وهما بهذا المعنى مما