123
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

در خصوص این مطلب که خواجه نصیر دیدگاه فلاسفه را متفاوت با دیدگاه اشاعره می‌داند، چون فلاسفه معتقدند عقل عملی، حُسن و قُبح، به معنای مصالح فردی و نوعی، را درک می‌کند، دو نکته وجود دارد: نکته نخست این که در بحث از دیدگاه اشاعره دیدیم که آنان تصریح کرده‌اند که عقل حُسن و قُبح به معنای مصلحت و مفسده را درک می‌کند و حتی فراتر از این، برخی از آنان حُسن و قُبح به معنای مدح و ذم عقل را هم پذیرفتند؛ به شرطی که لازمه آن مدح و ذم شارع نباشد.

نکته دوم این است که درک مصلحت و مفسده را ادراک عقل عملی دانستن، مجرّد اصطلاح است و تأثیری در بحث ایجاد نمی‌کند. ممکن است این گونه اصطلاح کنیم که درک حُسن و قُبح به معنای استحقاق مدح و ذم کار عقل عملی است، نه عقل نظری. اساساً عقل حقیقتی واحد است که ادراکات مختلف دارد و این که برخی از آنها را ادراک عقل نظری بدانیم یا عقل عملی، تأثیری در بحث ایجاد نمی‌کند. اشاعره هم می‌توانند بگویند اتفاقاً ما هم قبول داریم که عقل عملی حُسن و قُبح را درک می‌کند آن هم نه به یک معنا، بلکه به چهار معنا که یکی از آنها معنایی است که فلاسفه بدان معتقدند.

ابن میثم بحرانی (م۶۷۹) می‌گوید: محل اختلافِ اشاعره، فلاسفه و عدلیه را حُسن و قُبح به معنای تعلق مدح و ذم و ثواب و عِقاب است. اشاعره آن را شرعی می‌دانند و فلاسفه آن را غیر بدیهی و به جهت این‌که نظام اجتماع پابرجا باشد، می‌دانند؛ ولی عدلیه بر این باورند که حُسن و قُبح گاه از مستقلات عقلی است، یعنی عقل بدون شرع آنها را می‌فهمد و گاه از اموری است که باید از جانب شرع بیان بشود. آن اموری که عقلی است دو قسم است: بدیهی و نظری. بدیهی مثل شُکر منعم و قُبح ظلم و نظری مثل قبح کذبی که سودمند است و یا حسن صدقی که مضر است.

البحث الثانى: [الحسن والقبح‏]: الحسن والقبح قد یراد بهما ملائمة الطبع ومنافرته وقد یراد بهما صفة كمال او نقصان وهما بهذا المعنى مما


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
122

ومنها أن یوصف الفعل أو الشی‏ء الكامل بالحسن والناقص بالقبیح ولیس المراد هاهنا هذین المعنیین بل المراد بالحسن [فی‏] الأفعال ما لا یستحق فاعله بسببه ذما أو عِقابا وبالقبح ما یستحقها بسببه وعند أهل السنة لیس شی‏ء من الأفعال عند العقل بحسن ولا بقبیح وإنما یكون حسنا أو قبیحاً بحكم الشرع فقط وعند المعتزلة أن بدیهة العقل تحكم، بحسن بعض الأفعال كالصدق النافع والعدل وقبح بعضها كالظلم والكذب [الضار] والشرع أیضاً یحكم بهما فی بعض الأفعال والحسن العقلی ما لا یستحق فاعل الفعل الموصوف به الذم والقبح العقلی ما یستحق [به الذم‏] والحسن الشرعی ما لا یستحق به العِقاب والقبیح ما یستحق به وبإزاء القبح الوجوب وهو ما یستحق تارك الفعل الموصوف به الذمّ والعِقاب ویقولون بأنّ اللّه تعالى لا یخلّ بالواجب العقلی ولا یفعل القبیح العقلی البتة وإنّما یخلّ بالواجب ویرتكب القبیح بالاختیار جاهل أو محتاج… وأما الحكماء فقالوا العقل النظری [الذی‏] یحكم بالبدیهیات ككون الكل أعظم من الجزء لا یحكم بحسن شی‏ء من الأفعال ولا بقبحه وإنّما یحكم بذلك العقل العملی الذی یدبر مصالح النوع والأشخاص ولذلك ربما یحكم بحسن فعل وقبحه بحسب مصلحتین.۱

وی در تجرید الاعتقاد، دیدگاه خود را به این صورت بیان می‌کند که حُسن و قُبح از احکام بدیهی عقل است:

الفعل المتّصف بالزّائد، اما حسن أو قبیح والحسن أربعة: وهما: عقلیان. للعلم بحسن الإحسان وقبح الظّلم - من غیر شرع - ولانتفائهما - مطلقاً - لو ثبتا شرعاً ولجاز التعاكس.۲

1.. خواجه نصیر الدین طوسى‏، قواعد العقائد، ص ۶۱۔۶۳.

2.. خواجه نصیر الدین طوسى‏، تجرید الاعتقاد، ص ۱۹۷.

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7122
صفحه از 207
پرینت  ارسال به