101
قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی

به حقایق نفس‌الامری، ثابت و مطلق مربوط است. ایشان واقعی بودن حُسن و قُبح را به متکلمان امامیه و معتزله نسبت می‌دهند، اما معتقدند آنان حُسن و قُبح را از معقولات اولی می‌دانستند، در حالی که حُسن و قُبح از معقولات ثانیه فلسفی است که منشاء انتزاع واقعی دارد. به اعتقاد او مفاهیم باید و خوب، از رابطه علّی ۔ معلولی میان فعل اختیاری انسان با کمال انسان انتزاع می‌شود و برخی افعال نسبت به کمال انسان ضرورت بالقیاس دارند.

در خصوص دیدگاه ایشان این ابهام وجود دارد که خوب بودن همه افعال خوب، به ضرورت بالقیاس همه این افعال نسبت به کمال انسان بر‌می‌گردد، اما کمال انسان چیست؟ فردی کمال خود را لذت می‌داند، فرد دیگر قدرت و فرد سوم تقرّب به خدا؛ همان‌طور که این اختلاف‌ نظر در میان فیلسوفان اخلاق نیز وجود دارد. پس، برای برخی، فعل «الف» خوب است و برای دیگران، فعل «الف»، بد خواهد بود و این، یعنی نسبیت اخلاق و حُسن و قُبح که ایشان درصدد کنار گذاشتن آن بود. این ابهام و اِشکال در مورد مَن عِلوی شهید مطهری هم جاریست؛ زیرا برفرض بپذیریم که ملاک اخلاق، مَن عِلوی است، در تعیین مَن عِلوی اختلاف‌ نظر وجود دارد.

اِشکال مهم‌تر این است که فرض کنیم کمال نهایی انسان‌ها، چیز مشخص و مورد اِجماع انسان‌هاست، برای مثال، «الف» و همه افعال خوب با قیاس به «الف»، خوب شده‌اند، اما سؤال اینجاست که خوبی «الف» از کجاست؟ اگر خوبی «الف» به چیز دیگری مثل «ب» بر‌می‌گردد، سؤال در خصوص «ب» نیز تکرار خواهد شد و به دور یا تسلسل منتهی می‌شود. اگر خوبی«الف» به اعتبار یا میل یا شرع برگردد که نظریه اشاعره و فلاسفه خواهد بود. بنابراین، تنها راه واقعی دانستن اخلاق این است که در مورد «الف» به حُسن و قُبح ذاتی و عقلی امامیه و معتزله معتقد شویم. در این صورت، تفاوت اساسی وجود ندارد بین این که حُسن و قُبح ذاتی را در یک مورد بپذیریم و بقیه خوبی‌ها را بر اساس ضرورتِ بالقیاس به همان خوبی واحد بر‌گردانیم یا حُسن و قُبح ذاتی را به همه افعال نسبت


قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
100

نکاتی که فیلسوفان اسلامیِ پیش از علّامه طباطبایی- درباره حُسن و قُبح - بیان کرده‌‌اند، می‌توان در پنج نکته زیر خلاصه کرد:

۱. خصوصیتی در ذات فعل نیست.

۲. قابل شک بوده و جزء یقینیات و بدیهیات نیست.

۳. از مشهورات بوده و ماده جدل است، نه برهان.

۴. عُقلا بر اساس مصالح عامه یا امیال و انفعالات یا سنن و عادات بشری یا دینی به آن حکم می‌کنند.

۵. عقل نه به صورت بدیهی بر آن حکم می‌کند و نه می‌تواند بر آن برهان اقامه کند.

از دیدگاه‌هایی که پیش‌تر از اشاعره نقل شد، روشن است که همه این نکات مورد پذیرش آنان نیز بوده است. علّامه طباطبایی نیز همه این نکات را قبول دارد و البته، با «نظریه اعتباریات»، اعتبار عُقلا در خصوص حُسن و قُبح را توضیح می‌دهد. به اعتقاد او انسان‌ها برای فعلی که ‏ملائم با طبع آنهاست مفهوم خوب را اعتبار می‌کنند و برای فعلی که منافر با طبع آنهاست، مفهوم بد را اعتبار می‌کنند. به این جهت، ایشان حُسن و قُبح را نسبی می‌دانند.

نکته‌‌ای که شهید مطهری به نظریه اعتباریات می‌افزاید این است که اگر اعتبار انسان‌ها بر اساس مَن عِلوی باشد فعل، اخلاقی است. او با این کار می‌خواهد نسبی بودن حُسن و قُبح در نظریه اعتباریات را کنار بگذارد و بر اساس مَن علوی، نوعی ثبات برای حُسن و قُبح قائل شود؛ زیرا به اعتقاد ایشان انسان‌ها متشابه آفریده شده‌اند و میل مَن عِلوی آنها یکسان است.

‌آیة اللّه مصباح یزدی، اما اعتباری بودن حُسن و قُبح را قبول ندارند و معتقدند حُسن و قُبح اخلاقی باید امری واقعی باشد و نباید به میل و اعتبار انسان برگردد، خواه این میل، به فرد مربوط باشد، خواه به جمع مربوط باشد، خواه به مَن عِلوی برگردد، خواه به من سفلی برگردد؛ زیرا اخلاق یک علم حقیقی است و نه اعتباری و

  • نام منبع :
    قاعده کلامی حُسن و قُبح عقلی
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6996
صفحه از 207
پرینت  ارسال به