93
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

سوى] مردم، از همه بردبارتر بود.۱

۱۳۳. امام باقر عليه‌السلام و امام صادق عليه‌السلام ـ در باره سخن خداى متعال: «و خداوند، بهترين مكر كنندگان است»۲ ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از سوى قومش، بلاهاى سختى ديد تا آن جا كه روزى در حال سجده، زهدان گوسفندى را رويش انداختند ؛ ولى ايشان سر از سجده برنداشت و دخترش آمد و آن را برداشت و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله را تميز كرد. سپس خداوند، آنچه را دوست داشت، به او نماياند. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در بدر، تنها يك سوار به همراه داشت و روز فتح مكّه، دوازده هزار سپاهى با او بودند، تا آن جا كه ابو سفيان و مشركان، به فرياد و فغان آمدند.۳

۱۳۴. السيرة النبويّة، ابن هشام: برخى دانشوران برايم گفته‌اند: سخت‌ترين چيزى كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از قريش ديد، آن است كه روزى بيرون آمد و هيچ يك از مردم، چه آزاد و چه برده را نديد، جز آن كه او را دروغگو خواندند و آزارش دادند. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به خانه‌اش باز گشت و از سختى آنچه با آن رو به رو شده بود، جامه به خود پيچيد، كه خداوند متعال بر او نازل كرد: «اى جامه به خود پيچيده! برخيز و هشدار بده»۴.۵

۱۳۵. السيرة النبويّة، ابن هشام ـ به نقل از ابن اسحاق ـ: قريش به خاطر شقاوتى كه ناشى از دشمنى با پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله و مسلمانانِ گرويده به او داشتند، [بر او] خيلى سخت گرفتند. از اين رو،

1.. كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله أصبَرَ النّاسِ عَلى أوزارِ النّاسِ الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۳۷۸ ، كنز العمّال : ج ۷ ص ۳۵ح ۱۷۸۱۸ .

2.. آل عمران : آيه ۵۴

3.. في قَولِهِ تَعالى : « وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَـكِرِينَ » : إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله قَد كانَ لَقِيَ مِن قَومِهِ بلاءً شَديدا ، حَتّى أتَوهُ ذاتَ يَومٍوهُوَ ساجِدٌ حَتّى طَرَحوا عَلَيهِ رَحِمَ شاةٍ ، فَأَتَتهُ ابنَتُهُ وهُوَ ساجِدٌ لَم يَرفَع رَأسَهُ ، فَرَفَعَتهُ عَنهُ ومَسَحَتهُ ، ثُمَّ أراهُ اللّه‌ُ بَعدَ ذلِكَ الَّذي يُحِبُّ ؛ إنَّهُ كانَ بِبَدرٍ ولَيسَ مَعَهُ غَيرُ فارِسٍ واحِدٍ ، ثُمَّ كانَ مَعَهُ يَومَ الفَتحِ اثنا عَشَرَ ألفا ، حَتّى جَعَلَ أبو سُفيانَ وَالمُشرِكونَ يَستَغيثونَ تفسير العيّاشي : ج ۲ ص ۱۹۱ ح ۱۷۲۳ ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۲۰۵ ح ۳۵ .

4.. مدّثّر : آيه ۱ و ۲ .

5.. حَدَّثَني بَعضُ أهلِ العِلمِ : أنَّ أشَدَّ ما لَقِيَ رَسولُ اللّه‌ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهمِن قُرَيشٍ ، أنَّهُ خَرَجَ يَوما فَلَم يَلقَهُ أحَدٌ مِنَ النّاسِ إلاّكَذَّبَهُ وآذاهُ ؛ لا حُرٌّ ولا عَبدٌ ! فَرَجَعَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله إلى مَنزِلِهِ ، فَتَدَثَّرَ مِن شِدَّةِ ما أصابَهُ ، فَأَنزَلَ اللّه‌ُ تَعالى عَلَيهِ : « يَـأَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ »السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۱ ص ۳۱۰ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
92

۱۳۰.امام صادق عليه‌السلام ـ در زيارت پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از راه دور ـ: اى پيامبر خدا ! همراه هر گواهى و به جاى هر انكار كننده‌اى، گواهى مى‌دهم كه تو پيام‌هاى خدايت را رساندى و براى امّتت خير خواستى و در راه پروردگارت با تمام توان كوشيدى و فرمانش را فراز آوردى و به خاطرش آزارها ديدى و به حكمت و اندرزهاى نيكو و زيبا به راهش فرا خواندى.۱

۱۳۱. الأمالى، صدوق ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: هنگامى كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بيمار شد و يارانش نيز نزدش بودند، فرمود: «اى بلال ! مردم را نزد من بياور». مردم، گرد آمدند و پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله كه عمامه‌اش را به سر بسته و به كمانش تكيه داده بود، بيرون آمد تا بر بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «اى ياران من ! من چگونه پيامبرى براى شما بودم ؟ آيا پيش چشمتان نجنگيدم ؟ آيا دندان‌هاى پيشم را نشكستند ؟ آيا پيشانى‌ام را خاك‌آلود نكردند ؟ آيا محاسنم را به خون صورتم تر نكردند ؟ آيا سختى و مشقّت بردبارى با نابخردان قومم را به جان نخريدم ؟ آيا از گرسنگى به شكمم سنگ نبستم ؟».
مردم گفتند: چرا، اى پيامبر خدا ! تو به خاطر خدا شكيبا و از بلاى [سخت و]ناشناخته الهى، بازدارنده بودى. خداوند از جانب ما به تو بهترين جزا را بدهد !
پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «خداوند به شما هم جزاى خير دهد !».۲

۱۳۲. الطبقات الكبرى ـ به نقل از اسماعيل بن عيّاش ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بر بارهاى [تحميل شده از

1.. ... أشهَدُ يا رَسولَ اللّه‌ِ مَعَ كُلِّ شاهِدٍ وأَتَحَمَّلُها عَن كُلِّ جاحِدٍ ، أنَّكَ قَد بَلَّغتَ رِسالاتِ رَبِّكَ ، ونَصَحتَ لِأُمَّتِكَ ،وجاهَدتَ في سَبيلِ رَبِّكَ ، وصَدَعتَ بِأَمرِهِ ، وَاحتَمَلتَ الأَذى في جَنبِهِ ، ودَعَوتَ إلى سَبيلِهِ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ الجَميلَةِ الإقبال : ج ۳ ص ۱۲۴ ، مصباح الزائر : ص ۶۷ .

2.. قالَ : يا بِلالُ ، هَلُمَّ عَلَيَّ بِالنّاسِ . فَاجتَمَعَ النّاسُ ، فَخَرَجَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهمُتَعَصِّبا بِعِمامَتِهِ ، مُتَوَكِّئا عَلى قَوسِهِ حَتّىصَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه‌َ وأَثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :
مَعاشِرَ أصحابي ! أيَّ نَبِيٍّ كُنتُ لَكُم ؟ ألَم اُجاهِد بَينَ أظهُرِكُم ؟ ألَم تُكسَر رَباعِيَتي ؟ ألَم يُعَفَّر جَبيني ؟ ألَم تَسِلِ الدِّماءُ عَلى حُرِّ وَجهي حَتّى لَثِقَت لِحيَتي؟ ألَم اُكابِدِ الشِّدَّةَ وَالجَهدَ مَعَ جُهّالِ قَومي ؟ ألَم أربِط حَجَرَ المَجاعَةِ عَلى بَطني ؟!
قالوا : بَلى يا رَسولَ اللّه‌ِ ، لَقَد كُنتَ للّه‌ِِ صابِرا ، وعَن مُنكَرِ بَلاءِ اللّه‌ِ ناهِيا ، فَجَزاكَ اللّه‌ُ عَنّا أفضَلَ الجَزاءِ .
قالَ : وأَنتُم فَجَزاكُمُ اللّه‌ُ الأمالي للصدوق : ص ۷۳۳ ح ۱۰۰۴ ، روضة الواعظين : ج ۱ ص ۱۸۵ ح ۱۸۷ .

تعداد بازدید : 21433
صفحه از 868
پرینت  ارسال به