821
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

خورده بر گشت، در حالى كه او يارانش را به ترسويى متهم مى‌كرد و يارانش او را به ترسويى متّهم مى‌كردند. وقتى خبر اين ماجرا به پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله رسيد، به على عليه‌السلام فرمود: "تو اهل اين كارى. آماده شو و هر آن كس از سواران مهاجر و انصار را مى‌خواهى، برگزين". آن گاه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله او را [براى نبرد] فرستاد و به او فرمود: "به هنگام روز، مخفى شو و شب حركت كن و بى جاسوس [و بى خبر] نمان"».
[امام صادق عليه‌السلام] فرمود: «على عليه‌السلام به آنچه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمان داده بود، عمل كرد و به سوى ايشان حركت نمود و صبح به دشمنان يورش برد. پس خداوند در اين هنگام، [سوره] «وَ الْعَادِيَاتِ ضَبْحًا» را بر پيامبرش نازل نمود».۱

۱۸۴۲. الطبقات الكبرى ـ در يادكرد از اعزام اُسامة بن زيد ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به مردم فرمان داد كه براى جنگ با روم آماده شوند و فرداى آن روز، اُسامة بن زيد را فرا خواند و فرمود: «به جايى كه پدرت كشته شد (مؤته)، برو و سواران را بر آنها بتازان كه من فرماندهى اين لشكر را به تو سپردم. صبح‌هنگام به اهالى اُبنا يورش ببر و برق‌آسا بر آنان فرود آى و چنان تند برو كه از خبرت زودتر برسى. اگر خداوند تو را پيروز كرد، ميان آنها كم بمان و براى خودت راه‌نما بگير، و جاسوس‌ها و پيش‌گامان سپاه را جلوتر از خودت بفرست».۲

1.. سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّه‌ عليه‌السلام عَن قَولِ اللّه‌ِ عز و جل : « وَ الْعَـدِيَـتِ ضَبْحًا » . قالَ : وَجَّهَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهعُمَرَ بنَ الخَطّابِ في سَرِيَّةٍ ،فَرَجَعَ مُنهَزِما يُجَبِّنُ أصحابَهُ ويُجَبِّنونَهُ أصحابُهُ ، فَلَمّا انتَهى إلَى النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله قالَ لِعَلِيٍّ عليه‌السلام : أنتَ صاحِبُ القَومِ ، فَتَهَيَّأ أنتَ ومَن تُريدُهُ مِن فُرسانِ المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ . فَوَجَّهَهُ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهفَقالَ لَهُ : اُكمُنِ النَّهارَ وسِرِ اللَّيلَ ، ولا تُفارِقكَ العَينُ .
قالَ : فَانتَهى عَلِيٌّ عليه‌السلام إلى ما أمَرَهُ بِهِ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَسارَ إلَيهِم ، فَلَمّا كانَ عِندَ وَجهِ الصُّبحِ أغارَ عَلَيهِم ، فَأَنزَلَ اللّه‌ُ عَلى نَبِيِّهِ : « وَ الْعَـدِيَـتِ ضَبْحًا » إلى آخِرِها (الأمالي للطوسي : ص ۴۰۷ ح ۹۱۳ ، بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۷۵ ح ۳) .

2.. أمَرَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله النّاسَ بِالتَّهَيُّؤِ لِغَزوِ الرّومِ ، فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ دَعا اُسامَةَ بنَ زَيدٍ ، فَقالَ : سِر إلى مَوضِعِ مَقتَلِأبيكَ فَأَوطِئهُمُ الخَيلَ ، فَقَد وَلَّيتُكَ هذَا الجَيشَ ، فَأَغِر صَباحا عَلى أهلِ اُبنى ، وحَرِّق عَلَيهِم وأَسرِعِ السَّيرَ تَسبِقِ الأَخبارَ ، فَإِن ظَفَّرَكَ اللّه‌ُ فَأَقلِلِ اللَّبثَ فيهِم وخُذ مَعَكَ الأَدِلاّءَ ، وقَدِّمِ العُيونَ وَالطَّلائِعَ أمامَكَ الطبقات الكبرى : ج ۲ ص ۱۹۰ ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج ۲ ص ۷۱۳ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
820

۱۸۳۹.كنز العمّال ـ به نقل از حُسَيل بن خارجه اشجعى ـ: من براى فروش كالا وارد مدينه شدم. مرا نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بردند. فرمود: «اى حُسَيل ! حاضرى شصت كيلو خرما به تو بدهم و تو در مقابل آن، راه خيبر را به اين ياران من نشان دهى ؟». من، اين كار را كردم. چون پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به خيبر رسيد، نزد ايشان رفتم و او شصت كيلو خرما به من داد. پس از آن، مرا [در بند كرده،] نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بردند. به من فرمود: «اى حُسَيل ! هيچ كس نزد من آورده نشد كه سه روز بماند و مسلمان نشود و ريسمان زرد [اسارت] از گردنش بيرون نيايد». من هم مسلمان شدم.۱

۵ / ۴

نقشه‌هاى نظامى و نگهدارى اطّلاعات

۱۸۴۰. صحيح البخارى ـ به نقل از كعب بن مالك ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در كمتر جنگى مى‌شد كه [دشمن را نفريبد و]جايى ديگر غير از مقصد اصلى خود را به عنوان مقصد حركتش نشان ندهد تا آن كه جنگ تبوك در رسيد و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در گرمايى سوزان و براى رويارويى با دشمنانى فراوان، سفرى دور و دراز و از دل بيابان را در پيش گرفت. از اين رو، وضعيت و مقصدش را براى مسلمانان آشكار كرد تا براى جنگ با دشمن، خوب آماده شوند.۲

۱۸۴۱. الأمالى، طوسى ـ به نقل از حلبى ـ: از امام صادق عليه‌السلام در باره سخن خداوند عز و جل: «سوگند به اسبان دونده»۳ سؤال كردم. فرمود: «پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله عمر بن خطّاب را به نبردى فرستاد. او شكست

1.. قَدِمتُ المَدينَةَ في جَلَبٍ أبيعُهُ ، فَاُتِيَ بي إلى رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهفَقالَ : يا حُسَيلُ ، هَل لَكَ أن اُعطِيَكَ عِشرينَ صاعَ تَمرٍعَلى أن تُدِلَّ أصحابي هؤُلاءِ عَلى طَريقِ خَيبَرَ ؟ فَفَعَلتُ .
فَلَمّا قَدِمَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله خَيبَرَ أتَيتُهُ فَأَعطانِي العِشرينَ صاعَ تَمرٍ ، ثُمَّ اُتِيَ بي إلَيهِ ، فَقالَ لي : يا حُسَيلُ ، إنّي لَم اُوتَ بِامرِىٍٔثَلاثا فَلَم يُسلِم فَخَرَجَ الحَبلُ مِن عُنُقِهِ الأَصفَرِ . قالَ : فَأَسلَمتُ كنز العمّال : ج ۱۰ ص ۴۶۴ ح ۳۰۱۲۳ ، المعجم الكبير : ج ۴ ص ۳۳ ح ۳۵۶۸ .

2.. كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهقَلَّما يُريدُ غَزوَةً يَغزوها إلاّ وَرّى بِغَيرِها ، حَتّى كانَت غَزوَةُ تَبوكَ ، فَغَزاها رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فيحَرٍّ شَديدٍ واستَقبَلَ سَفَرا بَعيدا ومَفازا ، وَاستَقبَلَ غَزوَ عَدُوٍّ كَثيرٍ ، فَجَلّى لِلمُسلِمينَ أمرَهُم لِيَتَأَهَّبوا اُهبَةَ عَدُوِّهِم ، وأَخبَرَهُم بِوَجهِهِ الَّذي يُريدُ صحيح البخاري : ج ۳ ص ۱۰۷۸ ح ۲۷۸۸ ، صحيح مسلم : ج ۴ ص ۲۱۲۱ ح ۵۳ .

3.. عاديات : آيه ۱ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20694
صفحه از 868
پرینت  ارسال به