۱۸۳۲.المغازى ـ در يادكرد از ماجراى حديبيه ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بُسر بن سفيان را از ذو الحُلَيفه فرا خواند و او را به عنوان جاسوس خود فرستاد و فرمود: «به قريش خبر رسيده كه من آهنگ عمره دارم. اخبار ايشان را برايم به دست آور و سپس به ديدن من بيا و آنها را بگو».۱
۱۸۳۳. المغازى ـ در يادكرد از جنگ خندق ـ: خوّات بن جُبَير مىگويد: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله مرا از ميان كسانى كه به گرد خندق بوديم، فرا خواند و فرمود: «به سوى بنى قريظه برو و دقّت كن آيا جايى براى غافلگيرى و يا جاى خالى و نقطه ضعفى مىبينى يا نه و باخبرم كن». من، هنگام غروب خورشيد از نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله بيرون آمدم و از شكاف كوه كه پايين آمدم، خورشيد غروب كرده بود.۲
۱۸۳۴. صحيح مسلم ـ به نقل از اَنَس ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بُسَيسه را به جاسوسى فرستاد تا ببيند كاروان ابو سفيان چه مىكند. او آمد، در حالى كه در خانه جز من و پيامبر خدا، هيچ كس ديگرى نبود.۳
۵ / ۳
يارى گرفتن از ستون پنجم در جنگ
۱۸۳۵. السيرة النبويّة، ابن هشام: نعيم بن مسعود... به حضور پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله رسيد و گفت: اى پيامبر خدا ! من مسلمان شدهام و قوم من از اسلام آوردنم خبر ندارند. بنا بر اين، هر مأموريتى كه مىخواهيد، به من وا گذاريد. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «تو در ميان ما يك تن بيش نيستى. پس به ميان دشمن برو و هر تعداد را كه توانستى، از جنگ با ما منصرف كن [و اتّحاد احزاب شركت كننده در جنگ خندق را به هم بزن]كه جنگ يعنى نيرنگ».
1.. دَعا رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله بُسرَ بنَ سُفيانَ مِن ذِي الحُليفَةِ فَأَرسَلَهُ عَينا لَهُ ، وقالَ : إنَّ قُرَيشا قَد بَلَغَها أنّي اُريدُ العُمرَةَ ،فَخَبِّر لي خَبَرَهُم ثُمَّ القَني بِما يَكونُ مِنهُم المغازي : ج ۲ ص ۵۷۳ ، مسند ابن حنبل : ج ۶ ص ۴۸۷ ح ۱۸۹۳۱ .
2.. قالَ خَوّاتُ بنُ جُبَيرٍ : دَعاني رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهونَحنُ مُحاصِرو الخَندَقِ ، فَقالَ : اِنطَلِق إلى بَني قُرَيظَةَ فَانظُر هَل تَرىلَهُم غِرَّةً أو خَلَلاً مِن مَوضِعٍ فَتُخَبِّرُني . قالَ : فَخَرَجتُ مِن عِندِهِ عِندَ غُروبِ الشَّمسِ فَتَدَلَّيتُ مِن سَلعٍ وغَرَبَت لِيَ الشَّمسُ . . . المغازي : ج ۲ ص ۴۶۰ .
3.. بَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله بُسَيسَةَ عَينا يَنظُرُ ما صَنَعَت عيرُ أبي سُفيانَ ، فَجاءَ وما فِي البَيتِ أحَدٌ غَيري وغَيرُ رَسولِاللّهِ صلىاللهعليهوآله صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۵۱۰ ح ۱۴۵ ، سنن أبي داود : ج ۳ ص ۳۸ ح ۲۶۱۸ .