نفر را مىزدم» و سنّت، بر اين جارى شد كه فرستاده كشته نشود.۱
۱۸۱۳. سنن أبى داوود ـ به نقل از ابو اسحاق ـ: حارثة بن مضرب، نزد عبد اللّه [بن مسعود]آمد و گفت: ميان من و هيچ عربى، كينهاى نيست ؛ ولى از مسجد بنى حنيفه مىگذشتم كه متوجّه شدم آنان به مسيلمه[ى كذّاب]ايمان دارند. عبد اللّه دنبال آنها فرستاد و آنها را آوردند و همه را توبه داد، جز ابن نوّاحه كه به او گفت: شنيدم پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: «اگر تو فرستاده نبودى، گردنت را مىزدم» و تو امروز فرستاده نيستى ! آن گاه به قرظة بن كعب فرمان داد او را در بازار گردن بزند. آن گاه گفت: هر كس مىخواهد ابن نوّاحه را كشته ببيند، به بازار برود.۲
۴ / ۱۶
باز داشتن از كشتن اسير
۱۸۱۴. الإرشاد ـ به نقل از معاوية بن ابى سفيان، در يادكرد از نبرد حُنَين ـ: پدرم را ديدم كه همراه پسران پدرش از مكّيان [از مقابل سپاه هوازن در جنگ حُنَين]مىگريزد. بر او بانگ زدم: اى ابن حرب!۳ به خدا سوگند، همراه پسرعمويت (پيامبر صلىاللهعليهوآله) پايدارى نكردى و به خاطر دينت نجنگيدى و اين صحرانشينان [هوازن]را از حريمت دور نداشتى.
ابو سفيان گفت: تو كيستى ؟ گفتم: معاويه. گفت: فرزند هند ؟ گفتم: آرى. گفت: پدر و
1.. إنَّ هذا وَابنَ أثالٍ كانا أتَيا النَّبِيَّ صلىاللهعليهوآلهرَسولَينِ لِمُسَيلَمَةَ الكَذّابِ ، فَقالَ لَهُما رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : أتَشهَدانِ أنّي رَسولُاللّهِ ؟ قالا : نَشهَدُ أنَّ مُسَيلَمَةَ رَسولُ اللّهِ ، فَقالَ : لَو كُنتُ قاتِلاً رَسولاً لَضَرَبتُ أعناقَكُما .
قالَ : فَجَرَت سُنَّةٌ ألاّ يُقتَلَ الرَّسولُ مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۴۰ ح ۳۷۰۸ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۵۴ ح ۴۳۷۸ .
2.. أنَّهُ أتى عَبدَ اللّهِ فَقالَ : ما بَيني وبَينَ أحَدٍ مِنَ العَرَبِ حِنَةٌ ، وإنّي مَرَرتُ بِمَسجِدٍ لِبَني حَنيفَةَ فَإِذا هُم يُؤمِنونَبِمُسَيلَمَةَ . فَأَرسَلَ إلَيهِم عَبدُ اللّهِ فَجيءَ بِهِم ، فَاستَتابَهُم غَيرَ ابنِ النَّوّاحَةِ ، قالَ لَهُ : سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلىاللهعليهوآله يَقولُ : «لَولا أنَّكَ رَسولٌ لَضَرَبتُ عُنُقَكَ» ، فَأَنتَ اليَومَ لَستَ بِرَسولٍ . فَأَمَرَ قَرَظَةَ بنَ كَعبٍ فَضَرَبَ عُنُقَهُ فِي السّوقِ ، ثُمَّ قالَ : مَن أرادَ أن يَنظُرَ إلَى ابنِ النَّوّاحَةِ قَتيلاً بِالسّوقِ ! سنن أبي داود : ج ۳ ص ۸۴ ح ۲۷۶۲ ، صحيح ابن حبّان : ج ۱۱ ص ۲۳۶ ح ۴۸۷۹ .
3.. نام پدر ابو سفيان ، حرب بوده است و اين ندا ، افزون بر بردن نام حقيقى ، گونهاى تشجيع و ترغيب به حرب و جنگ است .