بىمانند بود و هاشمىتبارى بىهمتا، و مكّىزادهاى كه همتراز نداشت. خصلتش حيا بود و سرشتش سخا. بر ارزشها و خوىهاى پيامبرى، سرشته، و اوصاف و خردمندىهاى رسالت در وجودش نهاده شده بود.۱
۲ / ۲
نشانههاى خوشخويى پيامبر صلّی الله علیه و آله
۱۰۴. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: خداوند، مرا براى رنج دادن ديگران يا رنج دادن خود برنينگيخت ؛ بلكه مرا به عنوان آموزنده و آسان گيرنده برانگيخت.۲
۱۰۵. امام على عليهالسلام ـ در توصيف شيوه همنشينى پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله ـ: همواره خوشرو و آسانگير و نرمخو بود. نه خَشِن بود، نه درشتخوى، نه عربدهكش، نه ناسزاگو، نه عيبجو و نه مديحهگوى.۳
۱۰۶. امام صادق عليهالسلام: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «آيا شما را از كمشباهتترينتان به من خبر ندهم ؟».
گفتند: چرا، اى پيامبر خدا !
فرمود: «شخص زشتگوىِ زشتكردارِ بدزبانِ بخيلِ متكبّرِ كينهتوزِ حسود».۴
۱۰۷. إرشاد القلوب: پيامبر صلىاللهعليهوآله... آقامنش، خوشمعاشرت و گشاده رو بود. چهرهاى شاد داشت، بى آن كه بخندد، و اندوهگين بود، بى آن كه ترشرو باشد.۵
1.. مُهَذَّبٌ لا يُدانى ، هاشِمِيٌّ لا يُوازى ، أبطَحِيٌّ لا يُسامى ، شِيمَتُهُ الحَياءُ ، وطَبيعَتُهُ السَّخاءُ ، مَجبولٌ عَلى أوقارِالنُّبُوَّةِ وأَخلاقِها ، مَطبوعٌ عَلى أوصافِ الرِّسالَةِ وأَحلامِها الكافي : ج ۱ ص ۴۴۴ ح ۱۷ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۳۶۹ ح ۸۰ .
2.. إنَّ اللّهَ لَم يَبعَثني مُعَنِّتا ولا مُتَعَنِّتا ، ولكن بَعَثَني مُعَلِّما مُيَسِّرا صحيح مسلم : ج ۲ ص ۱۱۰۵ ح ۲۹ ، السننالكبرى : ج ۷ ص ۶۱ ح ۱۳۲۶۸ .
3.. كانَ دائِمَ البِشرِ ، سَهلَ الخُلُقِ ، لَيِّنَ الجانِبِ ، لَيسَ بِفَظٍّ ، ولا غَليظٍ ، ولا صَخّابٍ ، ولا فَحّاشٍ ، ولا عَيّابٍ ، ولامَدّاحٍ معاني الأخبار : ص ۸۳ ، مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۴۵ ح ۱ .
4.. قالَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : ألا اُخبِرُكُم بِأَبعَدِكُم مِنّي شَبَها ؟ قالوا : بَلى يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : الفاحِشُ المُتَفَحِّشُ ، البَذيءُالبَخيلُ ، المُختالُ الحَقودُ الحَسودُ الكافي : ج ۲ ص ۲۹۱ ح ۹ ، بحار الأنوار : ج ۷۲ ص ۱۱۰ ح ۹ .
5.. كانَ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله . . . كَريمَ الطَّبيعَةِ ، جَميلَ المُعاشَرَةِ ، طَلقَ الوَجهِ ، بَشّاشا مِن غَيرِ ضَحِكٍ ، مَحزونا مِن غَيرِ عُبوسٍإرشاد القلوب : ص ۱۱۵ ، بحار الأنوار : ج ۷۳ ص ۲۰۸ .