795
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

در اين هنگام، جبرئيل عليه‌السلام آن مرد را از [روى] اسبش پرت كرد و او به پشت افتاد. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله برخاست و شمشير كشيد و روى سينه او نشست و فرمود: «اى غَورَث ! چه كسى تو را از چنگ من مى‌رَهاند ؟».
گفت: بخشندگى و كَرَم تو، اى محمّد !
پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از آن مرد، دست كشيد و او برخاست، در حالى كه مى‌گفت: به خدا سوگند كه تو از من، بهتر و گرامى‌ترى !۱

۱۷۹۸. امام رضا عليه‌السلام: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله با نيروى نظامى، وارد مكّه شد و از اين رو، اهالى مكّه اسيرانى در دست او شدند ؛ امّا پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آنها را آزاد كرد و فرمود: «برويد، كه شما آزاديد».۲

۱۷۹۹. سير أعلام النبلاء ـ به نقل از عمر [بن خطّاب] ـ: چون روز فتح شد و پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به مكّه وارد گرديد، در پىِ صفوان بن اميّه و ابو سفيان بن حرب و حارث بن هشام فرستاد. من با خودم گفتم: اگر خدا، آنها را به چنگ من اندازد، مى‌دانم با آنها چه كنم. امّا پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به آنان فرمود: «من، امروز به شما همانى را مى‌گويم كه يوسف به برادرانش گفت: «امروز، ملامتى بر شما نيست. خداوند، شما را ببخشايد و او مهربان‌ترينِ مهربانان است»۳». من [از اين كه چنان فكرى در فكرم گذشت و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به آنها چنان گفت] از پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله شرمنده شدم.۴

1.. نَزَلَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله في غَزوَةِ ذاتِ الرِّقاعِ تَحتَ شَجَرَةٍ عَلى شَفيرِ وادٍ ، فَأَقبَلَ سَيلٌ فَحالَ بَينَهُ وبَينَ أصحابِهِ ، فَرَآهُرَجُلٌ مِنَ المُشرِكينَ ، وَالمُسلِمونَ قِيامٌ عَلى شَفيرِ الوادي يَنتَظِرونَ مَتى يَنقَطِعُ السَّيلُ ، فَقالَ رَجُلٌ مِنَ المُشرِكينَ لِقَومِهِ : أنَا أقتُلُ مُحَمّدا . فَجاءَ وشَدَّ عَلى رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهبِالسَّيفِ ، ثُمَّ قالَ : مَن يُنجيكَ مِنّي يا مُحَمَّدُ ؟ ! فَقالَ : رَبّي ورَبُّكَ ! فَنَسَفَهُ جَبرَئيلُ عليه‌السلامعَن فَرَسِهِ فَسَقَطَ عَلى ظَهرِهِ ، فَقامَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله وأَخَذَ السَّيفَ وجَلَسَ عَلى صَدرِهِ ، وقالَ : مَن يُنجيكَ مِنّي يا غورثُ ؟ ! فَقالَ : جودُكَ وكَرَمُكَ يا مُحَمَّدُ . فَتَرَكَهُ ، فَقامَ وهُوَ يَقولُ : وَاللّه‌ِ ، لَأَنتَ خَيرٌ مِنّي وأَكرَمُ الكافي : ج ۸ ص ۱۲۷ ح ۹۷ ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۱۸۹ .

2.. إنَّ أهلَ مَكَّةَ دَخَلَها رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهعُنوَةً ، فَكانوا اُسَراءَ في يَدِهِ ، فَأَعتَقَهُم وقالَ : اِذهَبوا فَأَنتُمُ الطُّلَقاءُ الكافي : ج ۳ص ۵۱۳ ح ۲ ، تهذيب الأحكام : ج ۴ ص ۳۸ ح ۹۶ .

3.. يوسف : آيه ۹۲ .

4.. لَمّا كانَ يَومُ الفَتحِ وأَرسَلَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله إلى صَفوانَ بنِ اُمَيَّةَ وأَبي سُفيانَ وَالحارِثِ بنِ هِشامٍ ، قالَ عُمَرُ : فَقُلتُ :لَئِن أمكَنَنِي اللّه‌ُ مِنهُم لأعرفنَّهُم ، حَتّى قالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : مَثَلي ومَثَلُكُم كَما قالَ يوسُفُ لاِءِخوَتِهِ : « لاَ تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُالْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِينَ » ، فَانفَضَحتُ حَياءً مِن رَسولِ اللّه‌ِ سير أعلام النبلاء : ج ۲ ص ۵۶۴ ، تاريخ دمشق : ج ۳ ص ۳۸۴ ح ۷۴۴ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
794

مردم انجام داد و سپس سلام داد و دوباره به همان حالت آمادگى دفاعى ايستادند.
خالد بن وليد گفت: در حال غفلت بودند و اگر به ايشان حمله مى‌برديم، بر آنها دست مى‌يافتيم ؛ امّا اكنون [وقت] نمازى برايشان فرا مى‌رسد كه از جان‌ها و فرزندانشان برايشان دوست‌داشتنى‌تر است.
جبرئيل، ميان نماز ظهر و عصر، اين آيه را فرود آورد: «و چون ميان آنها [در ميدان جنگ]برايشان نماز را بر پا مى‌دارى...»۱ تا آخر آيه. اين، نخستين نماز خوفى بود كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله خواند.۲

۴ / ۹

كَرَم و جوان‌مردى

۱۷۹۷. امام صادق عليه‌السلام: در جنگ ذات الرِّقاع،۳ پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله زير درختى در كنار درّه‌اى پياده شد. در اين هنگام، سيلى آمد و ميان ايشان و يارانش جدايى انداخت. مردى از مشركان، پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله را در آن حال ديد و مسلمانان نيز در آن طرف درّه، ايستاده و منتظر بودند تا جريان سيل، قطع شود. آن مرد مشرك به همراهان خود گفت: من، محمّد را مى‌كُشم. آن گاه نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد و به روى ايشان، شمشير كشيد و گفت: اى محمّد ! اينك چه كسى تو را از چنگ من مى‌رَهاند ؟
فرمود: «پروردگار من و تو».

1.. نساء : آيه ۱۰۲ .

2.. فَحانَت صَلاةُ الظُّهرِ ، فَأَذَّنَ بِلالٌ وأَقامَ ، فَاستَقبَلَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهالقِبلَةَ وصَفَّ النّاسُ خَلفَهُ يَركَعُ بِهِم ويَسجُدُ ، ثُمَّسَلَمَّ فَقاموا عَلى ما كانوا عَلَيهِ مِنَ التَّعبِيَةِ ، فَقالَ خالِدُ بنُ الوَليدِ : قَد كانوا عَلى غِرَّةٍ ، لَو كُنّا حَمَلنا عَلَيهِم لَأَصَبنا مِنهُم ، ولكِن تَأتِي السّاعَةَ صَلاةٌ هِيَ أحَبُّ إلَيهِم مِن أنفُسِهِم وأَبنائِهِم !
قالَ : فَنزَلَ جِبريلُ عليه‌السلام بَينَ الظُّهرِ وَالعَصرِ بِهذِهِ الآيَةِ : « وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَوةَ فَلْتَقُمْ . . . » الآيَةَ . . . فَكانَ ابنُ عَبّاسٍ رضى‌الله‌عنهيَقولُ : هذِهِ أوَّلُ صَلاةٍ صَلاّها رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهفِي الخَوفِ المغازي : ج ۲ ص ۵۸۲ ، إمتاع الأسماع : ج ۱ ص ۲۸۱ .

3.. جنگ ذات الرقاع در سال پنجم هجرت در منطقه غطفانِ نجد ميان مسلمانان و مشركان روى داد . م

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20776
صفحه از 868
پرینت  ارسال به