749
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

۱۷۱۲. شرح الأخبار: روايت شده است كه پيامبر خدا، در روز اُحُد، از بلندى‌اى به اردوگاه مشركان نگريست و گفت: «بار خدايا! فرماندهان و امربَران آنها را لعنت كن. البته از امر بَران، خداوند، توبه هر يك از آنان را كه بخواهد، مى‌پذيرد ؛ امّا در ميان فرماندهان و سركردگان، اجابت كننده[ى دعوت حق] و نجات‌يابنده‌اى نيست».
از جمله فرماندهان در آن روز، ابوسفيان بود و پسرش معاويه كه او را همراهى مى‌كرد.۱

۱۷۱۳. مجمع البيان: پيامبر خدا، فرمان آماده شدن براى جنگ مكّه را صادر كرد و به مردم، آماده‌باش داد و گفت: «بار خدايا! چشمان (/ جاسوسان) و اخبار را از قريش، باز گير تا آنها را در سرزمينشان غافلگير كنيم».۲

۱۷۱۴. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله: خدا لعنت كند رِعل و ذكوان و عَضَل و لِحيان و دو قبيله جذيمى: اسد و غطفان،و نيز ابو سفيان بن حرب و شَهبَل ذو الأسنان۳ و دو پسر مُلَيكة بن جَزيم و مروان وهَوذه وهَونه را.۴

1.. جاءَ عَن رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، أنَّهُ أشرَفَ يَومَ اُحُدٍ عَلى عَسكَرِ المُشرِكينَ .
فَقالَ : اللّهُمَّ العَنِ القادَةَ مِنهُم وَالأَتباعَ ؛ فَأَمَّا الأَتباعُ فَإِنَّ اللّه‌َ يَتوبُ عَلى مَن يَشاءُ مِنهُم . وأمَّا القادَةُ وَالرُّؤوسُفَلَيسَ مِنهُم مُجيبٌ ولا ناجٍ . ومِنَ القادَةِ يَومَئِذٍ أبو سُفيانَ وَابنُهُ مُعاوِيَةُ مَعَهُ شرح الأخبار : ج ۲ ص ۱۶۵ ح ۵۰۲ .

2.. أمَرَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بِالجِهازِ لِحَربِ مَكَّةَ ، وأمَرَ النّاسَ بِالتَّهيِئَةِ ، وقالَ : اللّهُمَّ خُذِ العُيونَ وَالأَخبارَ عَن قُرَيشٍ حَتّىنَبغَتَها في بِلادِها مجمع البيان : ج ۱۰ ص ۸۴۶ ، الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۱۶۱ ح ۲۵۱ .

3.. شَهبَلِ ذو الأسنان دندان دار ، ظاهرا نام فردى از دشمنان پيامبر خدا باشد .

4.. لَعَنَ اللّه‌ُ رِعلاً وذَكوانَ وعَضَلاً ولِحيانَ ، وَالمِجذَمينَ مِن أسَدٍ وغَطفانَ ، وأبا سُفيانَ بنَ حَربٍ وشَهبَلاً ذَا الأَسنانِ ، وَابنَي مُلَيكَةَ بنِ جَزيمٍ ومَروانَ ، وهَوذَةَ وهَونَةَ الكافي : ج ۸ ص ۷۲ ح ۲۷ ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۱۳۷ح ۱۲۰ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
748

۷ / ۱۳

طوايفى كه پيامبر، نفرينشان كرد

الف ـ قريش

۱۷۱۱. صحيح البخارى ـ به نقل از عبد اللّه‌ بن مسعود ـ: پيامبر خدا، در كنار كعبه به نماز ايستاده بود و گروه قريش، در انجمن‌هاى خويش بودند كه يكى از ايشان گفت: بنگريد اين رياكار را! كدام يك از شما حاضر است به كشتارگاه خاندان فلانى برود و سرگين و خون و شكمبه (/بچه‌دانِ) كشتارهاى آنها را بياورد و صبر كند و چون به سجده رفت، آنها را بر پشت و گردن او بيندازد؟
پليدترين فرد آنان، برخاست و چون پيامبر خدا به سجده رفت، آن كثافات را برپشت و گردن ايشان ريخت و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله همچنان در سجده مانْد. قريش، شروع به خنديدن كردند، چنان كه از شدّت خنده به يكديگر مى‌خوردند.
شخصى نزد فاطمه عليهاالسلام ـ كه دختر بچّه‌اى بود ـ رفت [و خبر بُرد]. فاطمه عليهاالسلامدوان دوان آمد و آن كثافات را از پشت پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ـ كه همچنان در حال سجده بود ـ كنار زد و به ناسزاگويى به آن جماعت پرداخت. پيامبر خدا، چون نمازش را به پايان بُرد، گفت: «بار خدايا! قريش را گوشمالى ده. بار خدايا! قريش را گوشمالى ده. بار خدايا! قريش را گوشمالى ده».
سپس نام بُرد: «بار خدايا! عمرو بن هِشام و عُتبة بن ربيعه و شيبة بن ربيعه و وليد بن عتبه و اميّة بن خلف و عقبة بن ابى مُعيط و عُمارة بن وليد را گوشمالى ده».
عبد اللّه‌ گفت: به خدا سوگند كه ديدم اين عدّه، در روز بدر كشته شدند و اجسادشان را در چاه (چاه بدر)۱ ريختند. سپس پيامبر خدا فرمود: «لعنتِ پيوسته بر اصحاب چاه باد!».۲

1.. قليب [در متن عربى حديث] : گودال . ظاهرا قليب، به چاهى هم گفته مى‌شود كه گودبردارى شده ، ولى هنوزسنگ‌چين و آماده نشده است. در اين حديث ، قطعا مراد ، چاه‌هاى آب موجود در بدر نيست .

2.. بَينَما رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله قائِمٌ يُصَلّي عِندَ الكَعبَةِ ، وجَمعُ قُرَيشٍ في مَجالِسِهِم ، إذ قالَ قائِلٌ مِنهُم : ألا تَنظُرونَ إلى هذَا المُرائي ! أيُّكُم يَقومُ إلى جَزورِ آلِ فُلانٍ ، فَيَعمِدُ إلى فَرثِها ودَمِها وسَلاها ، فَيَجيءُ بِهِ ، ثُمَّ يُمهِلُهُ حَتّى إذا سَجَدَ وَضَعَهُ بَينَ كَتِفَيهِ ؟ فَانبَعَثَ أشقاهُم ، فَلَمّا سَجَدَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهوَضَعَهُ بَينَ كَتِفَيهِ ، وثَبَتَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ساجِدا ، فَضَحِكوا حَتّى مالَ بَعضُهُم إلى بَعضٍ مِنَ الضِّحكِ .
فَانطَلَقَ مُنطَلِقٌ إلى فاطِمَةَ عليهاالسلام ، وهِيَ جُوَيرِيَةٌ ، فَأَقبَلَت تَسعى ، وثَبَتَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهساجِدا ، حَتّى ألقَتهُ عَنهُ وأقبَلَت عَلَيهِم تَسُبُّهُم ، فَلَمّا قَضى رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهالصَّلاةَ ، قالَ :
اللّهُمَّ عَلَيكَ بِقُرَيشٍ ، اللّهُمَّ عَلَيكَ بِقُرَيشٍ ، اللّهُمَّ عَلَيكَ بِقُرَيشٍ . ثُمَّ سَمّى : اللّهُمَّ عَلَيكَ بِعَمرِو بنِ هِشامٍ ، وعُتبَةَ بنِ رَبيعَةَ ، وشَيبَةَ بنِ رَبيعَةَ ، وَالوَليدِ بنِ عُتبَةَ ، واُمَيَّةَ بنِ خَلَفٍ ، وعُقبَةَ بنِ أبي مُعَيطٍ ، وعُمارَةَ بنِ الوَليدِ .
قالَ عَبدُ اللّه‌ِ : فَوَاللّه‌ِ ، لَقَد رَأَيتُهُم صَرعى يَومَ بَدرٍ ، ثُمَّ سُحِبوا إلَى القَليبِ ـ قَليبِ بَدرٍ ـ ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : واُتبِعَ أصحابُ القَليبِ لَعنَةً صحيح البخاري : ج ۱ ص ۱۹۴ ح ۴۹۸ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۱۸ ح ۱۰۷ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21352
صفحه از 868
پرینت  ارسال به