سوى آتش، بِرانشان».۱
۱۷۰۸. وقعة صفّين ـ به نقل از ابو بَرزه اَسلَمى: اصحاب، با پيامبر خدا بودند كهصداى آوازى شنيدند. نگريستند كه صدا از كجا مىآيد. مردى رفت و گوش داد ـ و اين، پيش از تحريم شراب بود ـ و باز آمد و گفت: معاويه و عمرو بن عاصاند كه يكى در جواب آواز ديگرى مىخوانَد:
هنوز استخوانهاى آن يار نزديك، هويداست
و او را از اين كه در جنگ به سختى كشته شده و به گور سپرده شود، باز مىدارد.
پس، پيامبر خدا، دستهايش را به آسمان برداشت و گفت: «بار خدايا! آنها را به سختى در فتنه سرنگون كن و بار خدايا! آنها را به سختى، به سوى آتش بِران».۲
ط ـ مُغيرة بن عاص
۱۷۰۹. تفسير القمّى: روايت شده است كه مُغيرة بن عاص، مردى چپْ دست بود و در راهَش به اُحُد، سه پاره سنگ برداشت و گفت: با اينها محمّد را مىكُشم.
چون در جنگ حاضر شد، چشمش به پيامبر خدا افتاد كه شمشير در دستش بود. سنگى به سوى ايشان انداخت كه به ايشان اصابت كرد و شمشير از دستش افتاد. گفت: به لات و عزّا سوگند كه او را كُشتم!
1.. سَمِعَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله صَوتَ رَجُلَينِ يُغَنِّيانِ وهُما يَقولانِ :
يَزالُ حَوارِيٌّ يَلوحُ عِظامُهُ زَوَى الحَربَ عَنهُ أن يُجَنَّ فَيُقبَرا فَسَأَلَ عَنهُما فَقيلَ : مُعاوِيَةُ وعَمرُو بنُ العاصِ .
فَقالَ : اللّهُمَّ اركُسهُما فِي الفِتنَةِ رَكسا ، ودُعَّهُما إلَى النّارِ دَعّا المعجم الكبير : ج ۱۱ ص ۳۲ ح ۱۰۹۷۰ ، مسند ابنحنبل : ج ۷ ص ۱۸۲ ح ۱۹۸۰۱ .
2.. إنَّهُم كانوا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلىاللهعليهوآله فَسَمِعوا غِناءً ، فَتَشَرَّفوا لَهُ ، فَقامَ رَجُلٌ فَاستَمَعَ لَهُ ، وذاكَ قَبلَ أن تُحَرَّمَ الخَمرُ ، فَأَتاهُمثُمَّ رَجَعَ فَقالَ : هذا مُعاوِيَةُ وعَمرُو بنُ العاصِ يُجيبُ أحَدُهُمَا الآخَرَ وهُوَ يَقولُ :
يَزالُ حَوارِيٌّ تَلوحُ عِظامُهُ زَوَى الحَربَ عَنهُ أن يُحَسَّ فَيُقبَرا فَرَفَعَ رَسولُ اللّهِ يَدَيهِ ، فَقالَ :
اللّهُمَّ اركُسهُم فِي الفِتنَةِ رَكسا ، اللّهُمَّ دُعَّهُم إلَى النّارِ دَعّا وقعة صفّين : ص ۲۱۹ ؛ بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۱۸۹ ح ۴۶۹ .