۱۶۷۹. السيرة النبويّة، ابن هشام: به من خبر رسيده كه پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله در حال طواف به گرد كعبه بود كه با اسود بن مطّلب بن اسد بن عبد العزّى، وليد بن مغيره، اميّة بن خَلَف، عاصب بن وائل سهمى ـ كه بزرگسالان قوم خود بودند ـ، رو به رو شد. آنها گفتند: اى محمّد ! بيا تا ما آنچه را تو عبادت مىكنى، عبادت كنيم و تو آنچه را ما عبادت مىكنيم، عبادت كنى، و ما با تو در اين امر، مشترك مىشويم. اگر معبود تو، بهتر از معبود ما باشد، ما بهره خود را بردهايم و اگر معبود ما بهتر از معبود تو باشد، تو بهره خود را بردهاى.
پس خداوند متعال در باره آنها نازل فرمود: «بگو: اى كافران ! * آنچه را شما مىپرستيد، من نمىپرستم * و نه شما آنچه را من مىپرستم، مىپرستيد * و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كردهايد، مىپرستم * و نه شما آنچه را كه من مىپرستم، مىپرستيد * [حال كه چنين است،] آيين شما براى خودتان و آيين من براى خودم»۱.۲
۱۶۸۰. المستدرك على الصحيحين ـ به نقل از سلمة بن اكوع ـ: عامر بن طفيل جز با امان پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله به مدينه وارد نشد. هنگامى كه نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله آمد، پيامبر صلىاللهعليهوآله به او فرمود: «اى عامر ! اسلام بياور