729
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

در گذشت و او مسلمان شد.۱

۷ / ۵

قاطعيت هنگام لزوم

قرآن

«بگو: اى كافران ! * آنچه را شما مى‌پرستيد، من نمى‌پرستم * و نه شما آنچه را من مى‌پرستم، مى‌پرستيد * و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كرده‌ايد، مى‌پرستم * و نه شما آنچه را كه من مى‌پرستم، مى‌پرستيد. * [حال كه چنين است،] آيين شما براى خودتان و آيين من براى خودم».۲

حديث

۱۶۷۸. تفسير القمّى: آيه «و از اين كه هشدار دهنده‌اى از خودشان برايشان آمده، در شگفت اند»۳، در مكّه نازل شد. آن گاه كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله دعوتش را در مكّه علنى ساخت، قريش نزد ابو طالب آمدند و گفتند: اى ابو طالب ! برادرزاده‌ات، انديشه‌هاى ما را نابخردانه دانسته، خدايانمان را دشنام داده، جوانان ما را به تباهى كشانده و ميان ما جدايى انداخته است. اگر نادارى، او را بر اين كار وا داشته، برايش ثروتى گِرد مى‌آوريم تا ثروتمندترينِ قريش شود و او را به رياست خود بر مى‌گزينيم.
ابو طالب، اين مطالب را به پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله گزارش داد. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «اگر خورشيد را در دست راست من، و ماه را در دست چپ من بگذارند، آن را نخواهم پذيرفت».۴

1.. كانَ مَرَّ بِهِ رَسولٌ لِرَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فَأَرادَ ثُمامَةُ قَتلَهُ ، فَمَنَعَهُ عَمُّهُ مِن ذلِكَ . فَأَهدَرَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله دَمَ ثُمامَةَ .
ثُمَّ خَرَجَ ثُمامَةُ بَعدَ ذلِكَ مُعتَمِرا ، فَلَمّا قارَبَ المَدينَةَ أخَذَتهُ رُسلُ رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، بِغَيرِ عَهدٍ ولا عَقدٍ ، فَأَتَوا بِهِرَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَقالَ : إن تُعاقِب تُعاقِب ذا ذَنبٍ ، وإن تَعفُ تَعفُ عَن شاكِرٍ . فَعَفا رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله عَن ذَنبِهِ ، فَأَسلَمَ الطبقات الكبرى : ج ۵ ص ۵۵۰ .

2.. كافرون : آيه ۱ ـ ۶ : « قُلْ يَـأَيُّهَا الْكَـفِرُونَ * لاَ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَ لاَ أَنتُمْ عَـبِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَ لاَ أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ * وَ لاَأَنتُمْ عَـبِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِىَ دِينِ » .

3.. ص : آيه ۴ .

4.. ـ في قَولِهِ تَعالى : « وَ عَجِبُواْ أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ » ـ : نَزَلَت بِمَكَّةَ لَمّا أظهَرَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهالدَّعوَةَ بِمَكَّةَ ، اجتَمَعَت قُرَيشٌ إلى أبي طالِبٍ ، فَقالوا : يا أبا طالِبٍ ، إنَّ ابنَ أخيكَ قَد سَفَّهَ أحلامَنا ، وسَبَّ آلِهَتَنا ، وأَفسَدَ شَبابَنا ،وفَرَّقَ جَماعَتَنا ، فَإِن كانَ الَّذي يَحمِلُهُ عَلى ذلِكَ العُدمُ ، جَمَعنا لَهُ مالاً حَتّى يَكونَ أغنى رَجُلٍ في قُرَيشٍ ونُمَلِّكُهُ عَلَينا .
فَأَخبَرَ أبو طالِبٍ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بِذلِكَ ، فَقالَ : لَو وَضَعُوا الشَّمسَ في يَميني وَالقَمَرَ في يَساري ما أرَدتُهُ تفسير القمّي : ج ۲ ص ۲۲۸ ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۱۸۲ ح ۱۲ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
728

خواهد شد و نه عليه او يارى داده مى‌شود.۱

۷ / ۴

گذشت و ناديده گرفتن

۱۶۷۵. امام على عليه‌السلام ـ در سخنرانى ايشان در صفّين، در توصيف پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ـ: او... در پيمان، از همه وفادارتر بود [و هيچ احتمالِ پيمان‌شكنى از سوى او نمى‌رفت]. هيچ مسلمان و كافرى نبود كه شكايتى از او داشته باشد ؛ بلكه به او ستم مى‌شد و گذشت مى‌كرد و قدرت مى‌يافت ؛ امّا در مى‌گذشت و عفو مى‌كرد [و انتقام نمى‌گرفت]، تا آن كه در اطاعت خدا، از دنيا رفت.۲

۱۶۷۶. سنن الترمذى ـ به نقل از اَنَس ـ: هشتاد تن به قصد كشتن پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله و به هنگام نماز صبح، از كوه تنعيم بر پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله و يارانش فرود آمدند ؛ ولى دستگير شدند. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آنها را آزاد كرد و خداوند، نازل فرمود: «و اوست كه دستان آنها را از شما و دستان شمارا از آنها باز داشت»۳.۴

۱۶۷۷. الطبقات الكبرى ـ در باره ثُمامة بن اُثال ـ: فرستاده پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بر او (ثُمامه) گذشت. ثُمامه خواست او را بكشد كه عمويش جلويش را گرفت. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله خون ثمامه را هدر دانست. پس از آن، ثمامه براى عمره بيرون آمد و هنگامى كه نزديك مدينه رسيد، فرستادگان پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله او را دستگير كردند، بى آن كه تعهّدى به او بدهند و يا پيمانى با او ببندند. او را نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آوردند و او گفت: اگر كيفر دهى، گناهكارى را كيفر داده‌اى، و اگر عفو كنى، از سپاس‌گزارى، عفو كرده‌اى. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از گناه او

1.. إنَّهُ مَن تَبِعَنا مِن يَهودٍ فَإِنَّ لَهُ النَّصرَ وَالاُسوَةَ ، غَيرَ مَظلومينَ ولا مُتَناصِرينَ عَلَيهِم السيرة النبويّة لابن هشام : ج ۲ص ۱۴۸ ، البداية والنهاية : ج ۳ ص ۲۲۵ .

2.. كانَ . . . آمَنَهُم عَلى عَقدٍ ، لَم يَتَعَلَّق عَلَيهِ مُسلِمٌ ولا كافِرٌ بِمَظلِمَةٍ قَطُّ ، بَل كانَ يُظلَمُ فَيَغفِرُ ، ويَقدِرُ فَيَصفَحُ ويَعفو ،حَتّى مَضى مُطيعا للّه‌ِِ الأمالي للصدوق : ص ۴۹۰ ح ۶۶۸ ، وقعة صفّين : ص ۳۱۴ .

3.. فتح : آيه ۲۴ .

4.. إنَّ ثَمانينَ هَبَطوا عَلى رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله وأَصحابِهِ مِن جَبَلِ التَّنعيمِ عِندَ صَلاةِ الصُّبحِ ، وهُم يُريدونَ أن يَقتُلوهُ ،فَاُخِذوا أخذا ، فَأَعتَقَهُم رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَأَنزَلَ اللّه‌ُ : « وَ هُوَ الَّذِى كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُم »سنن الترمذي : ج ۵ ص ۳۸۶ ح ۳۲۶۴ ، صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۴۲ ح ۱۳۳ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20444
صفحه از 868
پرینت  ارسال به