را به ايشان داد.۱
۱۶۵۸. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله ـ در نامه ايشان به هوذه ـ: به نام خداوند مهرگسترِ مهربان. از محمّد، پيامبر خدا، به هوذة بن على: سلام بر هر كه از راه هدايت، پيروى كند! و بدان كه دين من، تا آن جا كه شتر و اسب مىرود، خواهد رفت. پس اسلام بياور تا سالم بمانى و آنچه را زيردستت است، برايت بگذارم.۲
۶ / ۷
نامه پيامبر صلّی الله علیه و آله به فرمانروايان يمن
۱۶۵۹. تاريخ الطبرى ـ به نقل از عبد اللّه بن ابى بكر ـ: در بازگشت پيامبر صلىاللهعليهوآله از تبوك، نامه پادشاهان۳
1.. بَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله سَليطَ بنَ عَمرٍو العامِرِيَّ ـ وهُوَ أحَدُ السِّتَّةِ ـ إلى هَوذَةَ بنِ عَلِيٍّ الحَنَفِيِّ يَدعوهُ إلَى الإِسلامِ،وكَتَبَ مَعَهُ كِتابا، فَقَدِمَ عَلَيهِ وأَنزَلَهُ وحَباهُ ، وقَرَأَ كِتابَ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله ، ورَدَّ رَدّا دونَ رَدٍّ ، وكَتَبَ إلَى النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله : ما أحسَنَ ما تَدعو إلَيهِ وأَجمَلَهُ ! وأَنَا شاعِرُ قَومي وخَطيبُهُم ، وَالعَرَبُ تَهابُ مَكاني ، فَاجعَل لي بَعضَ الأَمرِ أتَّبِعكَ .
وأَجازَ سَليطَ بنَ عَمرٍو بِجائِزَةٍ وكَساهُ أثوابا مِن نَسجِ هَجَرَ ، فَقَدِمَ بِذلِكَ كُلِّهِ عَلَى النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآلهوأَخبَرَهُ عَنهُ بِما قالَ ، وقَرَأَ كِتابَهُ وقالَ : لَو سَأَلَني سَيابَةً مِنَ الأَرضِ ما فَعَلتُ ، بادَ و بادَ ما في يَدَيهِ !
فَلَمَّا انصَرَفَ مِن عامِ الفَتحِ جاءَهُ جَبرَئيلُ فَأَخبَرَهُ أنَّهُ قَد ماتَ الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۲۶۲ ، عيون الأثر : ج ۲ ص ۳۳۸ .
2.. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ مِن مُحَمَّدٍ رَسولِ اللّهِ صلىاللهعليهوآله إلى هَوذَةَ بنِ عَلِيٍّ ، سَلامٌ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الهُدى ، وَاعلَم أنَّ ديني سَيَظهَرُ إلى مُنتَهَى الخُفِّوَالحافِرِ، فَأَسلِم تَسلَم، وأَجعَلُ لَكَ ما تَحتَ يَدَيكَ نصب الراية : ج ۴ ص ۴۲۵ ، عيون الأثر : ج ۲ ص ۳۳۸ .
3.۳ . در سال نهم هجرى مسافرت هيأتهاى نمايندگى قبايل مختلف عرب براى اظهار اسلام و اعلام اطاعت قبايل خويش رو به فزونى نهاد ، از جمله اينها نماينده پادشاهان حمير يمن است كه پس از بازگشت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهاز تبوك نزد آن حضرت آمدند و نامه حارث بن عبد كلال و نعيم بن عبد كلال و نعمان شاه ذى رعين و همدان و معافر را همراه داشتند كه اسلام آورده بودند (اُسد الغابة : ج ۲ ص ۱۴۶ و ج ۵ ص ۲۹ ، الإصابة : ج ۱ ص ۶۷۲ ، تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۳۸۱) .
پيامبر صلىاللهعليهوآله جواب نامه آنان را نوشت . از خصوصيات و جزئيات زندگى قبل از اسلام آنان اطلاعى در دسترس نيست . پادشاه حمير (يمن) عبد كلال بود . وى مؤمن و پيرو دين مسيح بوده و قبل از بعثت آن حضرت به وى ايمان آورده است ، از ديگر پادشاهان حمير حارث بن عبد كلال و نعيم بن عبد كلال هستند . آن دو اسلام آوردند و هيأتى را به مدينه نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله فرستادند (اُسد الغابة : ج ۱ ص ۳۲۹ ، الإصابة : ج ۱ ص ۲۷۳ ، تاريخ الإسلام : ج ۳ ص ۶۹۱) .