699
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

آن گاه، خطاب به آنان گفت: «خداوند، مرا براى همه به عنوان بشارت دهنده و هشدار دهنده و حجّت بر جهانيان، بر انگيخته است و بسيار زود است كه نيرنگ كسانى را كه در دين او نيرنگ مى‌كنند، به خودشان برگرداند». آن گاه، خطاب به يهوديان فرمود: «آيا آمده‌ايد كه من، سخن شما را بى دليل بپذيرم ؟». گفتند: نه.
فرمود: «چه چيزى موجب شده كه شما باور داشته باشيد كه عُزَير، پسر خداست ؟».
گفتند: چون وى پس از آن كه تورات از بين رفته بود، آن را براى بنى اسرائيل، بازسازى كرد و اين كار را انجام نداد، مگر از آن رو كه پسر خدا بود.
پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «چرا عُزَير، پسر خدا شد ؛ ولى موسى عليه‌السلام كه تورات را براى شما آورد و معجزه‌هايى از وى ديده شد ـ كه خود شما هم مى‌دانيد ـ، پسر خدا نشد ؟ و اگر عُزَير، به خاطر بزرگوارى در بازسازىِ تورات، پسر خدا شد، موسى بايد به پسرِ خدا بودن، اولى و سزاوارتر باشد. اگر اين مقدار از بزرگوارى براى عُزَير، موجب شود كه وى پسر خدا گردد، چندين برابر اين بزرگى، براى موسى بود. پس درجه وى بايد برتر از پسرِ خدا بودن باشد ؛ چرا كه اگر منظور شما از پسرِ خدا بودن، همان مفهومى باشد كه در اين دنيا مى‌بينيد كه مادران در پىِ رابطه نزديكى پدران با آنان، بچّه به دنيا مى‌آورند، به خدا كفر ورزيده‌ايد و او را به آفريده‌اش تشبيه كرده‌ايد و ويژگىِ پديده‌ها را براى وى اثبات كرده‌ايد. بنا بر اين، بايد خدا از نظر شما، پديدآمده و خلق شده‌اى باشد كه خالقى دارد كه وى را ساخته و به وجود آورده است».
يهوديان گفتند: منظورمان اين نيست ؛ زيرا همان طور كه گفتى، اين، كفر است ؛ بلكه منظورمان آن است كه وى از نظر قدر و منزلت، پسر خداست، گرچه تولّدى هم در كار نبوده است، درست، مثل آن كه برخى از دانشمندان، خطاب به كسانى كه مى‌خواهند آنان را اكرام كنند و ارزش آنان را نسبت به ديگران نشان دهند، مى‌گويند: «پسرم !» يا «اين، پسرم است»، كه اين سخن، براى اثبات به دنيا آمدنِ وى از او نيست ؛ چون در اين صورت، به آن دانشمند گفته خواهد شد كه اين شخص، با او بيگانه است و رابطه نَسَبى، ميان آن دو نيست. كار خدا در باره عُزَير نيز چنين است كه وى براى احترام گذاشتن و نه به دليل تولّد، وى را فرزند خود


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
698

«ما به آنچه از سوى خدا بر ما و بر شما نازل شده، ايمان آورده‌ايم و معبود ما و معبود شما، يكى است و ما تسليم او هستيم%«$.۱

حديث

۱۶۲۶. امام حسين عليه‌السلام ـ به نقل از امام على عليه‌السلام ـ: روزى، پيروان دين‌هاى پنجگانه: يهود، مسيحيت، مادّه‌پرستان، دوگانه‌پرستان و مشركان عرب، با پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نشستى داشتند.
يهوديان گفتند: ما مى‌گوييم: عُزَير، پسر خداست. آمده‌ايم ببينيم تو چه مى‌گويى ؟ اگر سخن ما را بگويى، پس در دستيابى به حقيقت، از تو پيشى گرفته‌ايم و برتريم، و اگر با ما مخالفت كنى، با تو مجادله مى‌كنيم. مسيحيان گفتند: ما مى‌گوييم: مسيح، پسر خداست و با او يكى است. آمده‌ايم ببينيم تو چه مى‌گويى ؟ اگر از رأى ما پيروى كنى، در باور به اين حقيقت، بر تو پيشى گرفته‌ايم و برتريم، و اگر مخالفت كنى، با تو مجادله خواهيم كرد.
مادّه‌پرستان گفتند: ما مى‌گوييم: اشيا آغازى نداشته‌اند و هميشه بوده و هستند. آمده‌ايم ببينيم تو چه مى‌گويى ؟ اگر حرف ما را قبول داشته باشى، ما در باور به اين حقيقت، از تو پيشى گرفته‌ايم و برتريم، و اگر مخالف باشى، با تو مجادله مى‌كنيم.
دوگانه‌پرستان گفتند: ما مى‌گوييم: نور و تاريكى، چرخانندگان [هستى] اند. آمده‌ايم ببينيم تو چه مى‌گويى ؟ اگر حرف ما را قبول داشته باشى، در باور به اين حقيقت، بر تو پيشى گرفته‌ايم و برتريم، و اگر مخالفت كنى، با تو مجادله مى‌كنيم.
مشركان عرب گفتند: ما مى‌گوييم: بت‌هاى ما خدايان اند. آمده‌ايم ببينيم تو چه مى‌گويى ؟ اگر حرف ما را قبول داشته باشى، در باور به اين حقيقت، بر تو پيشى گرفته‌ايم و برتريم، و اگر مخالفت كنى، با تو مجادله مى‌كنيم.
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «من به خداوندِ بى‌همتا، ايمان دارم و بت و طاغوت و هر معبودى غير از خدا را منكِرم».

1.. عنكبوت : آيه ۴۶ : « وَ لاَ تُجَـدِلُواْ أَهْلَ الْكِتَـبِ إِلاَّ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِينَ ظَـلَمُواْ مِنْهُمْ وَ قُولُواْ ءَامَنَّا بِالَّذِى أُنزِلَ إِلَيْنَاوَ أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلَـهُنَا وَ إِلَـهُكُمْ وَ حِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» .

تعداد بازدید : 21462
صفحه از 868
پرینت  ارسال به