عوض، فلان و فلان به تو مىدهم» و چيزهايى براى ترغيب او ذكر فرمود ؛ امّا سمره باز نپذيرفت. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «تو مردى زيانرسانى» و به مرد انصارى فرمود: «برو و درخت خرمايش را از ريشه در آور».۱
۱۶۱۷. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله: امّتم را به حَرَج [و سختى] نيندازيد. خدايا! از هر كس كه امّتم را به سختى مىاندازد، انتقام بگير.۲
۳ / ۱۲
اجراى قانون بر شريف و ضعيف
۱۶۱۸. امام على عليهالسلام: مردى را كه دزدى كرده بود، نزد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آوردند. فرمان داد دستش را ببرند و سپس گريست. گفته شد: اى پيامبر خدا ! چرا مىگريى ؟ فرمود: «و چگونه نگريم، در حالى كه امّتم در پيشِ ديدتان دستشان بريده مىشود». گفتند: اى پيامبر خدا! پس چرا از او نمىگذرى ؟ فرمود: «آن، حاكم بدى است كه از حدود مىگذرد ؛ امّا شما از يكديگر بگذريد [و شكايت نكنيد]».۳
۱۶۱۹. امام صادق عليهالسلام ـ به نقل از پدرانش عليهمالسلام ـ: زنى را كه از اشراف قومش بود، به جرم دزدى نزد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آوردند. ايشان دستور داد تا دست او را قطع كنند. عدّهاى از قريش، نزد پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا ! دست زنى شريف چون فلانى را به خاطر يك كار
1.. سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ عليهالسلاميُحَدِّثُ ، عَن سَمُرَةَ بنِ جُندَبٍ أنَّهُ كانَت لَهُ عَضُدٌ مِن نَخلٍ في حائِطِ رَجُلٍ مِنَالأَنصارِ ، قالَ : ومَعَ الرَّجُلِ أهلُهُ ، قالَ : فَكانَ سَمُرَةُ يَدخُلُ إلى نَخلِهِ فَيَتَأَذّى بِهِ ويَشُقُّ عَلَيهِ ، فَطالَبَ إلَيهِ أن يَبيعَهُ ، فَأَبى ، فَطَلَبَ إلَيهِ أن يُناقِلَهُ ، فَأَبى ، فَأَتَى النَبِيَّ صلىاللهعليهوآلهفَذَكَرَ ذلِكَ لَهُ . فَطَلَبَ إلَيهِ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآلهأن يَبيعَهُ ، فَأَبى ، فَطَلَبَ إلَيهِ أن يُناقِلَهُ ، فَأَبى ، قالَ : «فَهَبهُ لَهُ ولَكَ كَذا وكَذا» أمرا رَغَّبَهُ فيهِ ، فَأَبى . فَقالَ : أنتَ مُضارٌّ ! فقالَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهلِلأَنصارِيِّ : اِذهَب فَاقلَع نَخلَهُ سنن أبي داود : ج ۲ ص ۱۷۳ ح ۳۶۳۶ ، السنن الكبرى : ج ۶ ص ۱۵۷ .
2.. لا تُحرِجوا اُمَّتي ، اللّهُمَّ مَن أحرَجَ اُمَّتي فَانتَقِم مِنهُ مجمع الزوائد : ج ۵ ص ۳۸۷ ح ۹۰۸۱ .
3.. اُتِيَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله بِرَجُلٍ قَد سَرَقَ ، فَأَمَرَ بِقَطعِهِ ، ثُمَّ بَكى ، فَقيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، لِمَ تَبكي ؟ فَقالَ : وكَيفَ لا أبكيواُمَّتي تُقطَعُ بَينَ أظهُرِكُم . قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، أفَلا عَفَوتَ عَنهُ ؟ قالَ : ذاكَ سُلطانُ سَوءٍ الَّذي يَعفو عَنِ الحُدودِ ، ولكِن تَعافوا بَينَكُم مسند أبي يعلى : ج ۱ ص ۱۹۳ ح ۳۲۳ ، المطالب العالية : ج ۲ ص ۱۲۰ ح ۱۸۲۳ .