645
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

۲ / ۸

خرافه‌ستيزى

۱۵۴۷. مسند ابن حنبل ـ به نقل از محمود بن لبيد ـ: روزى كه ابراهيم پسر پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله در گذشت، خورشيد گرفت و مردم گفتند: خورشيد، به خاطر مرگ ابراهيم، گرفته است.
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «خورشيد و ماه، دو نشانه از نشانه‌هاى خداوندند. بدانيد كه آن دو، نه براى مرگ كسى مى‌گيرند و نه براى زندگى كسى. پس هر گاه آن دو را در حالِ گرفتگى ديديد، به مسجدها پناه ببريد».۱

۱۵۴۸. مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابو هريره ـ: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بر ديوار كجِ خانه يا باغى مى‌گذشت كه سرعتش را افزود. علّت را پرسيدند. فرمود: «مرگ ناگهانى و بى‌آمادگى را دوست ندارم».۲

1.. كَسَفَتِ الشَّمسُ يَومَ ماتَ إبراهيمُ ابنُ رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَقالوا : كَسَفَتِ الشَّمسُ لِمَوتِ إبراهيمَ ! فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله :إنَّ الشَّمسَ وَ القَمَرَ آيَتانِ مِن آياتِ اللّه‌ِ عَزَّوجَلَّ ، ألا وإنَّهُما لايَنكَسِفانِ لِمَوتِ أحَدٍ و لا لِحَياتِهِ ، فَإِذا رَأَيتُموهُما كَذلِكَ فَافزَعوا إلَى المَساجِدِ مسند ابن حنبل : ج ۹ ص ۱۶۰ ح ۲۳۶۹۱ ، الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۱۴۲ .

2.. إنَّ النَّبِيَّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهمَرَّ بِجِدارٍ أو حائِطٍ مائِلٍ فَأَسرَعَ المَشيَ ، فَقيلَ لَهُ ، فَقالَ : إنّي أكرَهُ مَوتَ الفَواتِ مسند ابن حنبل :ج ۳ ص ۲۷۴ ح ۸۶۷۴ ، مسند أبي يعلى : ج ۶ ص ۱۱۰ ح ۶۵۸۱ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
644

۲ / ۶

اهتمام به جوانان

۱۵۴۵. شباب قريش: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «شما را به نيكى با جوانان سفارش مى‌كنم ؛ زيرا دل‌نرم‌ترند. به راستى كه خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگيخت. پس جوانان، با من پيمان بستند و پيران، با من به مخالفت برخاستند» و آن گاه، اين آيه را خواند: «و عمر آنان به درازا كشيد و دل‌هايشان سخت گرديد»۱.۲

۲ / ۷

عرضه رسالت خود به قبيله‌ها

۱۵۴۶. المناقب، ابن شهرآشوب: هنگامى كه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله دعوت خود را به قبايل عرضه مى‌كرد، نزد بنى كِلاب آمد. آنها گفتند: ما به اين شرط با تو بيعت مى‌كنيم كه پس از تو، كار [خلافت] به ما منتقل شود.
پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «كار، دست خداست. اگر او خواست، به شما خواهد رسيد و اگر نخواست، به ديگرى واگذار خواهد شد».
بنى كلاب رفتند و بيعت نكردند و گفتند: ما در راه تو، شمشير نمى‌زنيم كه بعدا ديگران را بر ما حكومت دهى !۳

1.. حديد : آيه ۱۶ .

2.. اُوصيكُم بِالشُّبّانِ خَيرا ؛ فَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَةً ، إنَّ اللّه‌َ بَعَثَني بَشيرا ونَذيرا ، فَحالَفَنِي الشُّبّانُ ، وخالَفَنِي الشُّيوخُ . ـ ثُمَّقَرَأَ ـ : « فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ » شباب قريش : ص ۱ .

3.. لَمّا كانَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهيَعرِضُ نَفسَهُ عَلَى القَبائِلِ جاءَ إلى بَني كِلابٍ ، فَقالوا : نُبايِعُكَ عَلى أن يَكونَ لَنَا الأَمرُ بَعدَكَ ،فَقالَ : الأَمرُ للّه‌ِِ فَإن شاءَ كانَ فيكُم أو في غَيرِكُم ، فَمَضَوا ولَم يُبايِعوهُ وقالُوا : لا نَضرِبُ لِحَربِكَ بِأَسيافِنا ثُمَّ تُحَكِّمُ عَلَينا غَيرَنا ! (المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۲۵۷ ، بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۷۴ ح ۲۳) .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20651
صفحه از 868
پرینت  ارسال به