643
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

هشدار دهنده بى‌پرده‌ام. خود را نجات دهيد ! خود را نجات دهيد !». پس، گروهى از آن مردم اطاعتش مى‌كنند و شب‌هنگام، ره‌سپار مى‌شوند و به آرامى پيش مى‌روند و نجات مى‌يابند و گروهى از ايشان، سخن او را دروغ مى‌شمارند و شب را در جاى خود مى‌گذرانند و آن لشكر، سپيده‌دم بر آنها مى‌تازد و همه را قلع و قمع مى‌كند.
اين است حكايت كسى كه از من اطاعت كند و از آنچه آورده‌ام، پيروى نمايد و حكايت كسى كه از من نافرمانى كند و آنچه را از حق آورده‌ام، دروغ بشمارد.۱

۱۵۴۳. مسند ابن حنبل ـ به نقل از سهل بن سعد ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «حكايت من و قيامت، مانند دو اسب مسابقه است» و سپس فرمود: «حكايت من و قيامت، حكايت مردى است كه عدّه‌اى او را براى خبر يافتن از وضعيت دشمن، پيشاپيش، روانه كرده‌اند و او از بيم اين كه دشمن، زودتر از او، خود را به مردمش برساند، جامه‌اش را در مى‌آورد و با آن، علامت مى‌دهد كه: «به شما حمله شده ! به شما حمله شده !». آن گاه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «من همان هستم ! من همان هستم !».۲

۱۵۴۴. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله: حكايت من در ميان پيامبران، حكايت مردى است كه خانه‌اى ساخته و آن را خوب و كامل و زيبا درست كرده و فقط جاى يك خشت را در آن باقى گذاشته است. مردم، دور آن خانه مى‌چرخند و از آن خوششان مى‌آيد و مى‌گويند: كاش جاى همين يك خشت هم تكميل مى‌شد ! آرى، من ميان پيامبران، جاى همان خشتم.۳

1.. إنَّما مَثَلي ومَثَلُ ما بَعَثَنِي اللّه‌ُ بِهِ كَمَثَلِ رَجُلٍ أتى قَوما فَقالَ : يا قَومِ ، إنّي رَأَيتُ الجَيشَ بِعَيني ، وإنّي أنَا النَّذيرُالعُريانُ ، فَالنَّجاءَ ! فَأَطاعَهُ طائِفَةٌ مِن قَومِهِ فَأَدلَجوا ، فَانطَلَقوا عَلى مَهلِهِم فَنَجَوا ، وكَذَّبَت طائِفَةٌ مِنهُم فَأَصبَحوا مَكانَهُم ، فَصَبَّحَهُمُ الجَيشُ فَأَهلَكَهُم وَاجتاحَهُم ، فَذلِكَ مَثَلُ مَن أطاعَني فَاتَّبَعَ ماجِئتُ بِهِ ، ومَثَلُ مَن عَصاني وكَذَّبَ بِما جِئتُ بِهِ مِنَ الحَقِّ صحيح البخاري : ج ۶ ص ۲۶۵۶ ح ۶۸۵۴ ، صحيح مسلم : ج ۴ ص ۱۷۸۸ ح ۱۶ .

2.. مَثَلي ومَثَلُ السّاعَةِ كَمَثَلِ فَرَسَي رِهانٍ .
ثُمَّ قالَ : مَثَلي ومَثَلُ السّاعَةِ كَمَثَلِ رَجُلٍ بَعَثَهُ قَومُهُ طَليعَةً ، فَلَمّا خَشِيَ أن يُسبَقَ ألاحَ بِثَوبِهِ : اُتيتُم اُتيتُم ! ثُمَّ يَقولُرَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : أنا ذلِكَ مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۴۲۷ ح ۲۲۸۷۲ ، شعب الإيمان : ج ۷ ص ۲۶۰ ح ۱۰۲۳۷ .

3.. مَثَلي فِي النَّبِيّينَ كَمَثَلِ رَجُلٍ بَنى دارا فَأَحسَنَها وأَكمَلَها وجَمَّلَها ، وتَرَكَ مِنها مَوضِعَ لَبِنَةٍ ، فَجَعَلَ النّاسُ يَطوفونِبِالبِناءِ ويَعجَبونَ مِنهُ ، ويَقولونَ : لَو تَمَّ مَوضِعُ تِلكَ اللَّبِنَةِ ! وأَنا فِي النَّبِيّينَ بِمَوضِعِ تِلكَ اللَّبِنَةِ سنن الترمذي : ج ۵ ص ۵۸۶ ح ۳۶۱۳ ، صحيح البخاري : ج ۳ ص ۱۳۰۰ ح ۳۳۴۲ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
642

نزديكم هشدار دهم و من اختيار هيچ گونه سودى در دنيا و بهره‌اى در آخرت را براى شما ندارم، مگر اين كه بگوييد: لا إله إلاّ اللّه‌ [و ايمان بياوريد]».
در اين هنگام، ابو لهب گفت: هلاكت باد تو را در بقيّه روز ! براى همين، ما را جمع كرده‌اى ؟ !
در اين هنگام، خداوند ـ تبارك و تعالى ـ سوره «تَبَّتْ يَدَا أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ» را نازل كرد.۱

۱۵۴۱. صحيح مسلم ـ به نقل از قبيصة بن مخارق و زهير بن عمرو ـ: هنگامى كه [آيه] «و خويشاوندان نزديكت را هشدار بده» نازل شد، پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به سوى تخته‌سنگ‌هاى بزرگى در كوه [صفا] رفت و از بالاترينِ آنها ندا داد: «اى فرزندان عبد مناف ! من هشدار دهنده‌ام. مَثَل من و شما، مانند مردى است كه دشمن را ديده و مى‌رود تا از خانواده‌اش پاسدارى كند و مى‌ترسد دشمن بر او پيشى گيرد. پس به فرياد زدن و هشدار دادن روى مى‌آورد !».۲

۲ / ۵

بهره‌گيرى از مثال

۱۵۴۲. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله: حكايت من و آنچه خداوند، مرا به آن مبعوث كرده، حكايت مردى است كه نزد مردمى مى‌رود و مى‌گويد: «اى مردم ! من با چشم خود، لشكر [دشمن]را ديدم و همانا من

1.. لَمّا اُنزِلَت : « وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ » ، صَعِدَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهعَلَى الصَّفا فَقالَ : يا مَعشَرَ قُرَيشٍ ! فَقالَت قُرَيشٌ :مُحَمَّدٌ عَلَى الصَّفا يَهتِفُ ! فَأَقبَلوا وَاجتَمَعوا فَقالوا : ما لَكَ يا مُحَمَّدُ ؟ قالَ : أرَأَيتَكم لَو أخبَرتُكُم أنَّ خَيلاً بِسَفحِ هذَا الجَبَلِ ، أكُنتُم تُصَدِّقونَني ؟ قالوا : نَعَم ، أنتَ عِندَنا غَيرُ مُتَّهَمٍ ، وما جَرَّبنا عَلَيكَ كَذِبا قَطُّ ، قالَ : فَإِنّي نَذيرٌ لَكُم بَينَ يَدَي عَذابٍ شَديدٍ ، يا بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ، يا بَني عَبدِ مَنافٍ ، يا بَني زُهرَةَ ، ـ حَتّى عَدَّدَ الأَفخاذَ مِن قُرَيشٍ ـ إنَّ اللّه‌َ أمَرَني أن اُنذِرَ عَشيرَتِيَ الأَقرَبينَ ، وإنّي لا أملِكَ لَكُم مِنَ الدُّنيا مَنفَعَةً ، ولا مِنَ الآخِرَةِ نَصيبا إلاّ أن تَقولوا : لا إلهَ إلاَّ اللّه‌ُ .
قالَ : يَقولُ أبو لَهَبٍ : تَبّا لَكَ سائِرَ اليَومِ ! ألِهذا جَمَعتَنا ؟ ! فَأَنزَلَ اللّه‌ُ تَبارَكَ وتَعالى : « تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ . . . »السّورَةَ كُلَّها الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۲۰۰ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۶۵۸ ح ۲۸۰۲ .

2.. لَمّا نَزَلَت : « وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ » ، انطَلَقَ نَبِيُّ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهإلى رَضمَةٍ مِن جَبَلٍ ، فَعَلا أعلاها حَجَرا ، ثُمَّ نادى : يابَني عَبدِ مَنافاه ، إنّي نَذيرٌ ، إنَّما مَثَلي ومَثَلُكُم كَمَثَلِ رَجُلٍ رَأَى العَدُوَّ فَانطَلَقَ يَربَأُ أهلَهُ فَخَشِيَ أن يَسبِقوهُ ، فَجَعَلَ يَهتِفُ : يا صَباحاه ! صحيح مسلم : ج ۱ ص ۱۹۳ ح ۳۵۳ ، السنن الكبرى للنسائي : ج ۶ ص ۲۴۳ ح ۱۰۸۱۵ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20792
صفحه از 868
پرینت  ارسال به