613
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

مكن) كه [اگر چنين نكنى،] نكوهيده و درمانده بر جاى مى‌نشينى».۱

حديث

۱۴۸۵. امام صادق عليه‌السلام: خداوند به پيامبرش صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آموخت كه چگونه انفاق كند و [ماجراى] آن، چنين است كه: نزد او قدرى طلا بود و او كراهت داشت كه شب را [با اندوخته طلا]سپرى كند. پس آن را صدقه داد و صبحگاهان، چيزى نداشت. نيازخواهى به سراغ او آمد ؛ امّا چيزى نداشت كه به وى ببخشد. آن نيازخواه به سرزنش او پرداخت و پيامبر ـ كه مهربان و دل‌نازك بود ـ، اندوهگين شد كه چرا چيزى براى بخشيدن ندارد ! آن گاه خداوند متعال، پيامبرش را با فرمان خويش، چنين تأديب فرمود: «و دست خويش به گردنت مبند (بخل و امساك مكن) و آن را يكسره هم مگشاى (به گزاف و زياده‌روى بخشش مكن) كه [اگر چنين نكنى،] نكوهيده و درمانده بر جاى مى‌نشينى». [بدين سان، به پيامبرش]مى‌فرمايد: مردم گاه از تو چيزى مى‌خواهند و عذرى [هم] از تو نمى‌پذيرند. پس اگر همه مالى را كه دارى از پيش بخشيده باشى، از مال، تهى‌دست شده‌اى [و توانِ انفاق نخواهى داشت].۲

۱۴۸۶. سنن ابن ماجة ـ به نقل از عبد اللّه‌ بن عمرو ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از كنار سعد كه در حال وضو بود، عبور كرد و به او فرمود: «اين اسراف براى چيست ؟».
گفت: آيا در وضو هم اسراف هست ؟
فرمود: «آرى ! اگر چه در كنار نهرى روان باشى».۳

1.. اسرا : آيه ۲۹ : « وَ لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا» .

2.. عَلَّمَ اللّه‌ُ عز و جل نَبِيَّهُ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله كَيفَ يُنفِقُ ، وذلِكَ أنَّهُ كانَت عِندَهُ اُوقِيَّةٌ مِنَ الذَّهَبِ ، فَكَرِهَ أن يَبيتَ عِندَهُ فَتَصَدَّقَ بِها ، فَأَصبَحَولَيسَ عِندَهُ شَيءٌ ، وجاءَهُ مَن يَسأَلُهُ فَلَم يَكُن عِندَهُ ما يُعطيهِ ، فَلامَهُ السّائِلُ ، وَاغتَمَّ هُوَ حَيثُ لَم يَكُن عِندَهُ ما يُعطيهِ ، وكانَ رَحيما رَقيقا ، فَأَدَّبَ اللّه‌ُ تَعالى نَبِيَّهُ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهبِأَمرِهِ فَقالَ : « وَ لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا » ؛ يَقولُ : إنَّ النّاسَ قَد يَسأَلونَكَ ولا يَعذِرونَكَ ، فَإِذا أعطَيتَ جَميعَ ما عِندَكَ مِنَ المالِ كُنتَ قَد حَسَرتَ مِنَ المالِ الكافي : ج ۵ ص ۶۷ ح ۱ ، تحف العقول : ص ۳۵۱ .

3.. إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهمَرَّ بِسَعدٍ وهُوَ يَتَوَضَّأُ ، فَقالَ : ما هذَا السَّرَفُ ؟ ! فَقالَ : أفِي الوُضوءِ إسرافٌ ؟ قالَ : نَعَم ، وإن كُنتَعَلى نَهرٍ جارٍ سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۱۴۷ ح ۴۲۵ ، مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۶۸۷ ح ۷۰۸۶ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
612

پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آوردند و چون [با آب] عملش آوردند، فرمود: «اين چيست ؟».
گفتند: شربت بادام.
فرمود: «آن را از جلوى من برداريد. اين، نوشيدنىِ نازپروردگان است».۱

۳ / ۴

ترغيب به نشان دادن توانگرى

قرآن

«امّا نعمت‌هاى پروردگارت را باز گو».۲

حديث

۱۴۸۴. المعجم الكبير ـ به نقل از زهير بن ابى علقمه ضبعى ـ: مردى با ظاهرى زشت نزد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد. پيامبر فرمود: «آيا مالى دارى ؟». گفت: «آرى ؛ همه گونه مال دارم». فرمود: «پس بايد [اثرِ مال] بر تو ديده شود. هر آينه خداوند دوست مى‌دارد كه اثرِ [مال] خويش را بر بنده‌اش به نيكى بنگرد و نه تنگ‌دستى و نه تظاهر به تنگ‌دستى را دوست ندارد».۳

۳ / ۵

ميانه‌روى

قرآن

«دستت را به گردنت مبند (بخل و امساك مكن) و آن را يكسره هم مگشاى (به گزاف و زياده‌روى بخشش

1.. اُتِيَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بِسَويقٍ مِن سَويقِ اللَّوزِ ، فَلَمّا خيضَ قالَ : ما هذا ؟ قالوا : سَويقُ اللَّوزِ . قالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله :أخِّروهُ عَنّي ؛ هذا شَرابُ المُترَفينَ الزهد لابن حنبل : ص ۱۱ ، الزهد لابن المبارك (الملحقات : ص ۵۵ ح ۲۰۰) .

2.. ضحى : آيه ۱۱ : « وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» .

3.. أتَى النَّبِيَّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله رَجُلٌ سَيِّئُ الهَيئَةِ ، فَقالَ : ألَكَ مالٌ ؟ قالَ : نَعَم مِن كُلِّ أنواعِ المالِ . قالَ : فَليُرَ عَلَيكَ ؛ فَإِنَّ اللّه‌َ عز و جليُحِبُّ أن يَرى_'feأثَرَهُ عَلى عَبدِهِ حُسنا ، ولا يُحِبُّ البُؤسَ وَالتَّباؤُسَ المعجم الكبير : ج ۵ ص ۲۷۳ ح ۵۳۰۸ ، سنن النسائي : ج ۸ ص ۱۹۶ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20744
صفحه از 868
پرینت  ارسال به