فصل يكم: سيره پيامبر صلّی الله علیه و آله در گزينش شغل
۱ / ۱
چوپانى
۱۴۶۳. صحيح البخارى ـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ: در مَرّ الظَّهران۱ با پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله ميوههاى رسيده چوج۲ را مىچيديم. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «سياهش را بچينيد كه گواراتر است». گفته شد: آيا تو گوسفند مىچراندى ؟ فرمود: «آرى. پيامبرى هم هست كه گوسفند نچرانده باشد ؟ !».۳
۱۴۶۴. قصص الأنبياء، راوندى ـ به نقل از عمّار ـ: من، گوسفندان خانواده خودم را مىچراندم و محمّد صلىاللهعليهوآله نيز گوسفند مىچراند. به او گفتم: اى محمّد ! مىآيى به فَخ برويم ؟ چون من در آن جا چراگاه پُرعلف و شادابى سراغ دارم. گفت: «آرى». فردا كه به فَخ رفتم، ديدم محمّد صلىاللهعليهوآله از من زودتر رفته و ايستاده است و گوسفندانش را از چراگاه، دور مىكند. گفت: «چون با تو وعده گذاشته بودم، دوست نداشتم كه پيش از تو بچرانم».۴
1.. مَرُّ الظهران ، روستايى نزديك مكّه است .
2.. درخت مسواك ، كه در بندر عبّاس آن را «چوج» مىنامند و ميوهاش به «كَباث» موسوم است .
3.. كُنّا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلىاللهعليهوآله بِمَرِّ الظَّهرانِ نَجنِي الكَباثَ ، وقالَ : عَلَيكُم بِالأَسوَدِ مِنهُ ؛ فَإِنَّهُ أيطَبُ ، فَقيلَ : كُنتَ تَرعَىالغَنَمَ ؟ قالَ : نَعَم ، وهَل مِن نَبِيٍّ الاّ رَعاها ؟ (صحيح البخاري : ج ۵ ص ۲۰۷۷ ح ۵۱۳۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۵ ص ۷۵ ح ۱۴۵۰۴) .
4.. كُنتُ أرعى غُنَيمَةَ أهلي ، وكانَ مُحَمَّدٌ صلىاللهعليهوآله يَرعى أيضا ، فَقُلتُ : يا مُحَمَّدُ ، هَل لَكَ في فَخٍّ ؛ فَإِنّي تَرَكتُها رَوضَةَبَرقٍ ؟ قالَ : نَعَم . فَجِئتُها مِنَ الغَدِ وقَد سَبَقَني مُحَمَّدٌ صلىاللهعليهوآلهوهُوَ قائِمٌ يَذودُ غَنَمَهُ عَنِ الرَّوضَةِ ، قالَ : إنّي كُنتُ واعَدتُكَ فَكَرِهتُ أن أرعى قَبلَكَ قصص الأنبياء للراوندي : ص ۲۸۵ ح ۳۷۸ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۲۴ ح ۲۵ .