447
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

دراز است. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «بيرون بينداز، بيرون بينداز !» و من تكّه گوشتى را از دهانم بيرون انداختم۱.۲

۱۰۷۴. مسند ابن حنبل ـ به نقل از عبيد ـ: دو زن روزه گرفتند، و مردى گفت: اى پيامبر خدا ! اين جا دو زن هستند كه روزه گرفته‌اند و نزديك است از تشنگى بميرند. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از او روى گرداند، يا خاموش ماند. آن مرد دوباره ـ و به نظرم گفت: در گرماى نيم‌روز ـ گفت: اى پيامبر خدا ! به خدا سوگند، آن دو مُردند يا نزديك است كه بميرند.
پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «آن دو را فرا بخوان». آن دو آمدند و كاسه يا قابلمه‌اى آوردند و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به يكى از آنها فرمود: «بالا بياور» و او چرك يا خونابه و گوشتى بالا آورد، تا آن جا كه نيمى از كاسه پر شد. آن گاه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به ديگرى فرمود: «تو هم بالا بياور» و او نيز چرك و خونابه و گوشتى تازه و چيزهاى ديگر بالا آورد، تا آن جا كه كاسه پر شد. آن گاه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «اين دو از آنچه خداوند حلال كرده است، امساك كردند و روزه گرفتند ؛ ولى با آنچه خداوند حرام كرده بود، افطار كردند [و روزه خود را شكستند]. يكى از آن دو با آن ديگرى نشست و شروع به خوردن گوشت مردم كرد».۳

1.. مى‌توان اين را تجسّم آيه دوازدهم از سوره حجرات دانست كه «غيبت» را خوردن گوشت مرده برادر دينىخوانده است . م

2.. إنّي قُلتُ لاِمرَأَةٍ وأَنا عِندَ رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : إنَّ هذِهِ لَطَويلَةُ الذَّيلِ . فَقالَ : اِلفِظي ، اِلفِظي ! فَلَفَظتُ بَضعَةً مِن لَحمٍ تنبيه الخواطر : ج ۱ ص ۱۱۸ ؛ الصمت وآداب اللسان : ص ۳۳۲ ح ۲۱۶ .

3.. إنَّ امرَأَتَينِ صامَتا ، وإنَّ رَجُلاً قالَ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، إنَّ هاهُنَا امرَأَتَينِ قَد صامَتا وإنَّهُما قَد كادَتا أن تَموتا مِنَالعَطَشِ ، فَأَعرَضَ عَنهُ أو سَكَتَ ، ثُمَّ عادَ ـ وأَراهُ قالَ : بِالهاجِرَةِ ـ قالَ : يا نَبِيَ اللّه‌ِ ، إنَّهُما ـ وَاللّه‌ِ ـ قَد ماتَتا أو كادَتا أن تَموتا !
قالَ : اُدعُهُما . قالَ : فَجاءَتا ، قالَ : فَجيءَ بِقَدَحٍ أو عُسٍّ ، فَقالَ لاِءِحداهُما : قيئي ، فَقاءَت قَيحا أو دَما صَديدا ولَحما ، حَتّى قاءَت نِصفَ القَدَحِ ، ثُمَّ قالَ لِلاُخرى : قيئي ، فَقاءَت مِن قَيحٍ ودَمٍ صَديدٍ ولَحمٍ عَبيطٍ وغَيرِهِ ، حَتّى مَلَأَتِ القَدَحَ .
ثُمَّ قالَ : إنَّ هاتَينِ صامَتا عَمّا أحَلَّ اللّه‌ُ ، وأَفطَرَتا عَلى ما حَرَّمَ اللّه‌ُ عز و جل عَلَيهِما ، جَلَسَت إحداهُما إلَى الاُخرى فَجَعَلَتا يَأكُلانِ لُحومَ النّاسِ ! مسند ابن حنبل : ج ۹ ص ۱۶۵ ح ۲۳۷۱۴ ، الصمت وآداب اللسان : ص ۱۰۶ ح ۱۷۱ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
446

«گرسنگى و دروغ را با هم جمع نكنيد». گفتم: اى پيامبر خدا ! اگر كسى از ما به چيزى ميل داشته باشد و بگويد «ميل ندارم»، آيا اين دروغ به شمار مى‌آيد ؟ فرمود: «دروغ نوشته مى‌شود. حتّى دروغ كوچك هم نوشته مى‌شود: دروغ كوچك».۱

۴ / ۲

باز داشتن از غيبت كردن

۱۰۷۱. شعب الإيمان ـ به نقل از حسّان بن مخارق، از عايشه ـ: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نشسته بود كه زنى كوتاه‌قد پيش آمد. با انگشت شستم به پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله اشاره كردم. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «غيبتش را كردى».۲

۱۰۷۲. الدرّ المنثور ـ به نقل از عكرمه ـ: زنى بر پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله وارد شد و سپس بيرون رفت. عايشه گفت: اى پيامبر خدا! چه قدر زيبا و نيكو بود، اگر قدش كوتاه نبود !
پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به او فرمود: «اى عايشه ! غيبتش را كردى».
عايشه گفت: اى پيامبر خدا! من تنها چيزى را گفتم كه در او بود.
پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «اى عايشه ! چون چيزى مى‌گويى كه در او هست، غيبت مى‌شود و چون چيزى بگويى كه در او نيست، به او بهتان زده‌اى».۳

۱۰۷۳. تنبيه الخواطر ـ به نقل از عايشه ـ: نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بودم و در باره زنى گفتم: اين زن دامنش

1.. كُنتُ صاحِبَةَ عائِشَةَ الَّتي هَيَّأتُها وأَدخَلتُها عَلى رَسولِ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهومَعي نِسوَةٌ ، فَوَاللّه‌ِ ما وَجَدنا عِندَهُ قِرىً إلاّ قَدَحامِن لَبَنٍ ، فَشَرِبَ مِنهُ ، ثُمَّ ناوَلَهُ عائِشَةَ ، فَاستَحيَتِ الجارِيَةُ ، فَقُلنا : لا تَرُدّي يَدَ رَسولِ اللّه‌ِ ، خُذي مِنهُ ، فَأَخَذَتهُ عَلى حَياءٍ فَشَرِبَت مِنهُ .
ثُمَّ قالَ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : ناوِلي صَواحِبَكِ ، فَقُلنا : لا نشتَهيهِ ، فَقالَ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : لا تَجمَعنَ جوعا وكَذِبا . فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، إن قالَت إحدانا لِشَيءٍ تَشتَهيهِ : لا أشتَهيهِ ، يُعَدُّ ذلِكَ كَذِبا ؟ قالَ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : إنَّ الكَذِبَ يُكتَبُ كَذِبا ، حَتّى تُكتَبُ الكُذَيبَةُ كُذيبَةً مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۴۱۳ ح ۲۷۵۴۱ ، سير أعلام النبلاء : ج ۲ ص ۱۷۲ الرقم ۱۹ .

2.. أقبَلَتِ امرَأَةٌ قَصيرَةٌ وَالنَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهجالِسٌ ، قالَت : فَأَشَرتُ بِإِبهامي إلَى النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : لَقَدِ اغتَبتِها شعبالإيمان : ج ۵ ص ۳۰۳ ح ۶۷۳۰ ، مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۲۰ ح ۲۵۷۶۶ .

3.. إنَّ امرَأَةً دَخَلَت عَلَى النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ثُمَّ خَرَجَت ، فَقالَت عائِشَةُ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ما أجمَلَها وأَحسَنَها لَولا أنَّ بِها قِصَرا !فَقالَ لَهَا النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : اِغتَبتيها يا عائِشَةُ ، فَقالَت : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، إنَّما قُلتُ شَيئا هُوَ بِها ! فَقالَ : يا عائِشَةُ ، إذا قُلتِ شَيئا بِها فَهِيَ غيبَةٌ ، وإذا قُلتِ ما لَيسَ بِها فَقَد بَهَتِّها الدرّ المنثور : ج ۷ ص ۵۷۱ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21103
صفحه از 868
پرینت  ارسال به