439
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

جُوَيبر! چه قدر خوب است زن بگيرى و با ازدواج، عفيف بمانى و همسرت تو را بر دنيا و آخرت يارى كند». جُوَيبر گفت: اى پيامبر خدا! پدر و مادرم فدايت ! چه كسى با من ازدواج مى‌كند ؟ نه خانواده‌اى، نه فاميلى، نه ثروتى و نه زيبايى‌اى دارم. كدام زن به من رغبت مى‌كند ؟
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «اى جويبر ! به راستى كه خداوند با اسلام، آن كس را كه در جاهليت منزلتى داشت، فرو نشاند و با اسلام، آن را كه در جاهليت فرودست بود، شرافت داد و با اسلام، آن را كه در جاهليت، خوار بود، عزيز گرداند و با اسلام، خودپسندى و تكبّرِ جاهليت و افتخار به قبيله و برترى نسب را از ميان بُرد. امروزه مردم سفيد و سياه، قرشى و عرب و غير عرب، فرزندان آدم اند و آدم را خداوند از گِل آفريد و به راستى كه محبوب‌ترينِ مردم نزد خداوند عز و جل در قيامت، پارساترين و فرمان‌بردارترينِ آنهايند. اى جويبر! من امروزه براى هيچ مسلمانى بر تو فضيلتى نمى‌بينم، مگر آن كه از تو پارساتر و فرمان‌بردارتر باشد».
سپس فرمود: «اى جويبر! نزد زياد بن لَبيد برو. او از شريف‌ترين و اصيل‌ترين قبيله بنى بَياضه است و به وى بگو: من فرستاده پيامبر خدا به سوى تو هستم. پيامبر به تو پيغام مى‌دهد كه دخترت ذَلفاء را به ازدواج جويبر در آور»...
جويبر گفت: به راستى كه پيامبر خدا به تو مى‌گويد: دخترت ذَلفاء را به ازدواج جويبر در آور.
زياد به وى گفت: به راستى، پيامبر خدا تو را براى اين كار نزد من فرستاده است ؟
جويبر گفت: آرى. من بر پيامبر خدا، دروغ نمى‌بندم.
زياد به وى گفت: ما جز به همتايان خود از انصار دختر نمى‌دهيم. جويبر! برگرد تا من با پيامبر خدا ديدار كنم و عذرم را به ايشان بگويم.
جويبر باز گشت، در حالى كه با خود مى‌گفت: به خدا سوگند، قرآن چنين مطلبى نياورده و پيامبرىِ محمّد نيز چنين چيزى را اعلام نداشته است !
ذَلفاء دختر زياد ـ كه پشت پرده بود ـ، سخن جويبر را شنيد و قاصدى نزد پدرش فرستاد كه: نزد من آى.


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
438

رفت و مهريّه دختر پس از فوت شوهر، به يكصد هزار درهم رسيد.۱

۱۰۶۲. تاريخ بغداد ـ به نقل از اَنَس ـ: مردى از ياران پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به نام جُلَيبيب بود كه كوچك‌اندام و زشت‌روى بود.
پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله به او پيشنهاد داد كه ازدواج كند و او گفت: اى پيامبر خدا ! مرا بدون خواهان، خواهى يافت ! پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «امّا نزد خداوند، خواهان دارى».۲

۳ / ۲

ازدواج جُوَيبر

۱۰۶۳. امام باقر عليه‌السلام: مردى از اهل يمامه۳ به نام جُوَيبر در جستجوى اسلام نزد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد و اسلام آورد و نيك مسلمانى شد. او مردى كوتاه‌قد، زشت، نيازمند و برهنه بود و از زشت‌چهره‌هاى سياهان بود. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله او را به خاطر بى‌كسى و برهنگى، در پناه خود گرفت و به وى پيمانه‌اى خرما داد و دو لباس بلند بر او پوشانيد و دستور داد كه هميشه در مسجد باشد و شب‌ها نيز در مسجد بخوابد...
روزى، پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نگاهى از روى لطف و دلسوزى به جُوَيبر افكند و فرمود: «اى

1.. أتى رَجُلٌ النَّبِيَّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، عِندي مَهيرَةُ العَرَبِ ، وأَنَا اُحِبُّ أن تَقبَلَها ، وهِيَ ابنَتي . قالَ : فَقالَ : قَدقَبِلتُها . قالَ : فَاُخرى يا رَسولَ اللّه‌ِ ، قالَ : وما هِيَ ؟ قالَ : لَم يُضرَب عَلَيها صُدغٌ قَطُّ ، قالَ : لا حاجَةَ لي فيها ، ولكِن زَوِّجها مِن حِلبيبٍ .
قالَ : فَسَقَطَ رِجلا الرَّجُلِ مِمّا دَخَلَهُ ، ثُمَّ أتى اُمَّها فَأَخبَرَهَا الخَبَرَ ، فَدَخَلَها مِثلُ ما دَخَلَهُ ، فَسَمِعَتِ الجارِيَةُ مَقالَتَهُ ورَأت ما دَخَلَ أباها ، فَقالَت لَهُما : اِرضَيا لي ما رَضِيَ اللّه‌ُ ورَسولُهُ لي ، قالَ : فَتَسَلّى ذلِكَ عَنهُما . وأَتى أبوهَا النَّبِيَّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فَأَخبَرَهُ الخَبَرَ، فَقالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله : قَد جَعَلتُ مَهرَهَا الجَنَّةَ .
و زادَ فيه صَفوانُ قالَ : فَماتَ عَنها حِلبيبٌ ، فَبَلَغَ مَهرُها بَعدَهُ مِئَةُ ألفِ دِرهَمٍ الكافي : ج ۵ ص ۳۴۳ ح ۲ ، وسائل الشيعة : ج ۱۴ ص ۴۴ ح ۲۵۰۵۶ .

2.. كانَ رَجُلٌ مِن صَحابَةِ النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله يُقالُ لَهُ جُلَيبيبٌ ، وكانَ بِوَجهِهِ دَمامَةٌ . قالَ : فَعَرَضَ عَلَيهِ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهالتَّزويجَ ،فَقالَ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، تَجِدُني كاسِدا ! فَقالَ : لكِنَّكَ عِندَ اللّه‌ِ لَستَ بِكاسِدٍ (تاريخ بغداد : ج ۴ ص ۴۰۸ الرقم ۲۳۱۰ ، مسند أبي يعلى : ج ۳ ص ۳۵۲ ح ۳۳۳۰) .

3.. يمامه ، منطقه‌اى در عربستان در جنوب نجد است .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 21062
صفحه از 868
پرینت  ارسال به