431
گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله

اشكالى ندارد». به گمانم مقصود ايشان [از «اگر چيزى نباشد»]ناسزاگويى بود.
سپس فرمود: «صحرانشينى بود كه نزد پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مى‌آمد و براى ايشان هديه مى‌آورد و همان جا مى‌گفت: "پول هديه ما را بده" و پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله مى‌خنديد. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله هر گاه اندوهگين مى‌شد، مى‌فرمود: "آن صحرانشين چه مى‌كند ؟ كاش نزد ما مى‌آمد !"».۱

۲ / ۲۴

شيوه شوخى كردن پيامبر صلّی الله علیه و آله

۱۰۴۴. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله: من، شوخى مى‌كنم ؛ ولى جز حق بر زبان نمى‌آورم.۲

۱۰۴۵. امام صادق عليه‌السلام: هيچ مؤمنى نيست، جز آن كه روحيّه شوخى كردن در او هست و پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله شوخى مى‌كرد؛ ولى جز حق نمى‌گفت.۳

۲ / ۲۵

نمونه‌هايى از شوخى‌هاى پيامبر صلّی الله علیه و آله

۱۰۴۶. امام على عليه‌السلام: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله پيرزنى بى‌دندان ديد. فرمود: «بدان كه هيچ پيرزن بى‌دندانى، وارد بهشت نمى‌شود».
پيرزن گريست. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: «چرا گريه مى‌كنى ؟».
گفت: اى پيامبر خدا ! من هم دندان ندارم !

1.. سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ عليه‌السلام فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، الرَّجُلُ يَكونُ مَعَ القَومِ فَيَجري بَينَهُم كَلامٌ يَمزَحونَ ويَضحَكونَ ؟فَقالَ : لا بَأسَ ما لَم يَكُن .
فَظَنَنتُ أنَّهُ عَنى الفُحشَ ، ثُمَّ قالَ : إنَّ رَسولَ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله كانَ يَأتيهِ الأَعرابِيُّ فَيُهدي لَه الهَدِيَّةَ ، ثُمَّ يَقولُ مَكانَهُ : أعطِنا ثَمَنَ هَدِيَّتِنا ! فَيَضحَكُ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ، وكانَ إذَا اغتَمَّ يَقولُ : ما فَعَلَ الأَعرابِيُّ ؟ لَيتَهُ أتانا الكافي : ج ۲ ص ۶۶۳ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۵۹ ح ۴۵ .

2.. إنّي لَأَمزَحُ ولا أقولُ إلاّ حَقّا (المعجم الكبير : ج ۱۲ ص ۲۹۹ ح ۱۳۴۴۳ ، تاريخ بغداد : ج ۳ ص ۳۷۸ الرقم۱۴۹۵) .

3.. ما مِن مُؤمِنٍ إلاّ وفيهِ دُعابَةٌ ، وكانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله يُداعِبُ ولا يَقولُ إلاّ حَقّا مستدرك الوسائل : ج ۸ ص ۴۰۸ح ۹۸۱۸ .


گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
430

سه بار سلام كردن، آنان را باخبر كند.۱

۱۰۳۹. السنن الكبرى ـ به نقل از عبد اللّه‌ بن بسر ـ: پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله هنگامى كه به خانه كسى مى‌آمد، از كنار ديوار و نه رو به روى در مى‌آمد و در سمت راست و چپ مى‌ايستاد و اجازه ورود مى‌گرفت. اگر اجازه داده مى‌شد، [وارد مى‌شد] و گرنه باز مى‌گشت.۲

۲ / ۲۳

شوخى كردن

۱۰۴۰. مكارم الأخلاق: ابن عبّاس در پاسخ مردى كه از او پرسيد: «آيا پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله شوخى هم مى‌كرد ؟». گفت: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله شوخى مى‌كرد.۳

۱۰۴۱. تاريخ بغداد ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: در پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله روحيّه شوخى كردن بود.۴

۱۰۴۲. الكافى ـ به نقل از يونس شيبانى ـ: امام صادق عليه‌السلام فرمود: «با يكديگر شوخى هم مى‌كنيد ؟». گفتم: كم. فرمود: «اين گونه نكنيد ؛ زيرا شوخى، از خوش‌خويى است و تو بدين وسيله، برادرت را شاد مى‌سازى. پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله براى اين كه كسى را شاد كند، با او شوخى مى‌كرد».۵

۱۰۴۳. الكافى ـ به نقل از معمّر بن خلاّد ـ: از امام كاظم عليه‌السلام پرسيدم و گفتم: فدايت شوم ! فردى با عدّه‌اى مى‌نشيند و با هم مى‌گويند و شوخى مى‌كنند و مى‌خندند. فرمود: «اگر چيزى نباشد،

1.. كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله إذا أتى بابَ قَومٍ لَم يَنصَرِف حَتّى يُؤذِنَ بِالسَّلامِ ثَلاثَ مَرّاتٍ مشكاة الأنوار : ص ۳۴۲ح ۱۰۹۶ ، مستدرك الوسائل : ج ۸ ص ۳۶۸ ح ۹۶۹۶ .

2.. كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله إذا أتى بابَ قَومٍ مَشى مَعَ الجِدارِلَم يَستَقبِلِ البابَ ، ولكِن يَقومُ يَمينا وشِمالاً فَيَستَأذِنُ ، فَإِناُذِنَ لَهُ وإلاّ رَجَعَ السنن الكبرى : ج ۸ ص ۵۸۹ ح ۱۷۶۶۳ ، الأدب المفرد : ص ۳۱۶ ح ۱۰۷۸ .

3.. عَنِ ابنِ عَبّاسٍ أنَّ رَجُلاً سَأَلَهُ : أكانَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله يَمزَحُ ؟ فَقالَ : كانَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهيَمزَحُ مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۵۸ح ۴۳ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۹۸ ح ۲ .

4.. كانَت فِي النَّبِيِّ صلى‌الله‌عليه‌و‌آله دُعابَةٌ (تاريخ بغداد : ج ۸ ص ۳۰۸ الرقم ۴۴۰۷ ، السنن الكبرى : ج ۱۰ ص ۴۲۰ ذيلح ۲۱۱۷۴) .

5.. قالَ أبو عَبدِ اللّه‌ِ عليه‌السلام : كَيفَ مُداعَبَةُ بَعضِكُم بَعضا ؟ قُلتُ : قَليلٌ ، قالَ : فَلا تَفعَلوا ؛ فَإِنَّ المُداعَبَةَ مِن حُسنِ الخُلُقِ ،وإنَّكَ لَتُدخِلُ بِهَا السُّرورَ عَلى أخيكَ ، ولَقَد كانَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى‌الله‌عليه‌و‌آلهيُداعِبُ الرَّجُلَ يُريدُ أن يَسُرَّهُ الكافي : ج ۲ ص ۶۶۳ ح ۳ ، مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۵۸ ح ۴۷ .

  • نام منبع :
    گزیده سیره پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعي از پژوهشگران، عبدالهادي مسعودي (مترجم)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    اتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20828
صفحه از 868
پرینت  ارسال به