سه بار سلام كردن، آنان را باخبر كند.۱
۱۰۳۹. السنن الكبرى ـ به نقل از عبد اللّه بن بسر ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله هنگامى كه به خانه كسى مىآمد، از كنار ديوار و نه رو به روى در مىآمد و در سمت راست و چپ مىايستاد و اجازه ورود مىگرفت. اگر اجازه داده مىشد، [وارد مىشد] و گرنه باز مىگشت.۲
۲ / ۲۳
شوخى كردن
۱۰۴۰. مكارم الأخلاق: ابن عبّاس در پاسخ مردى كه از او پرسيد: «آيا پيامبر صلىاللهعليهوآله شوخى هم مىكرد ؟». گفت: پيامبر صلىاللهعليهوآله شوخى مىكرد.۳
۱۰۴۱. تاريخ بغداد ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: در پيامبر صلىاللهعليهوآله روحيّه شوخى كردن بود.۴
۱۰۴۲. الكافى ـ به نقل از يونس شيبانى ـ: امام صادق عليهالسلام فرمود: «با يكديگر شوخى هم مىكنيد ؟». گفتم: كم. فرمود: «اين گونه نكنيد ؛ زيرا شوخى، از خوشخويى است و تو بدين وسيله، برادرت را شاد مىسازى. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله براى اين كه كسى را شاد كند، با او شوخى مىكرد».۵
۱۰۴۳. الكافى ـ به نقل از معمّر بن خلاّد ـ: از امام كاظم عليهالسلام پرسيدم و گفتم: فدايت شوم ! فردى با عدّهاى مىنشيند و با هم مىگويند و شوخى مىكنند و مىخندند. فرمود: «اگر چيزى نباشد،
1.. كانَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله إذا أتى بابَ قَومٍ لَم يَنصَرِف حَتّى يُؤذِنَ بِالسَّلامِ ثَلاثَ مَرّاتٍ مشكاة الأنوار : ص ۳۴۲ح ۱۰۹۶ ، مستدرك الوسائل : ج ۸ ص ۳۶۸ ح ۹۶۹۶ .
2.. كانَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله إذا أتى بابَ قَومٍ مَشى مَعَ الجِدارِلَم يَستَقبِلِ البابَ ، ولكِن يَقومُ يَمينا وشِمالاً فَيَستَأذِنُ ، فَإِناُذِنَ لَهُ وإلاّ رَجَعَ السنن الكبرى : ج ۸ ص ۵۸۹ ح ۱۷۶۶۳ ، الأدب المفرد : ص ۳۱۶ ح ۱۰۷۸ .
3.. عَنِ ابنِ عَبّاسٍ أنَّ رَجُلاً سَأَلَهُ : أكانَ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآله يَمزَحُ ؟ فَقالَ : كانَ النَّبِيُّ صلىاللهعليهوآلهيَمزَحُ مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۵۸ح ۴۳ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۹۸ ح ۲ .
4.. كانَت فِي النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله دُعابَةٌ (تاريخ بغداد : ج ۸ ص ۳۰۸ الرقم ۴۴۰۷ ، السنن الكبرى : ج ۱۰ ص ۴۲۰ ذيلح ۲۱۱۷۴) .
5.. قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليهالسلام : كَيفَ مُداعَبَةُ بَعضِكُم بَعضا ؟ قُلتُ : قَليلٌ ، قالَ : فَلا تَفعَلوا ؛ فَإِنَّ المُداعَبَةَ مِن حُسنِ الخُلُقِ ،وإنَّكَ لَتُدخِلُ بِهَا السُّرورَ عَلى أخيكَ ، ولَقَد كانَ رَسولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآلهيُداعِبُ الرَّجُلَ يُريدُ أن يَسُرَّهُ الكافي : ج ۲ ص ۶۶۳ ح ۳ ، مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۵۸ ح ۴۷ .